Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
Other Matches
footle	هرزه درایی
cackle	هرزه درایی
cackles	هرزه درایی
frivolity	هرزه درایی
palaver	هرزه درایی
cackled	هرزه درایی
cackling	هرزه درایی
jaw	هرزه درایی کردن
jaws	هرزه درایی کردن
prate	هرزه درایی کردن
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
bounce	جست گزاف گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
hyperbole	غلو گزاف گویی
bounced	جست گزاف گویی
bounces	جست گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
scatology	وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
heavier	گزاف
heavies	گزاف
high flown	گزاف
heavy	گزاف
extortionate	گزاف
stupendous	گزاف
mouth filling	گزاف
heaviest	گزاف
rodomontade	گزاف
exorbitant	گزاف
costliest	گزاف
costly	گزاف
vainglory	گزاف
unconscionable	گزاف
extortionary	گزاف
extravagant	گزاف
talll	گزاف
bombastic	گزاف
fustain	گزاف
costlier	گزاف
immense	گزاف
exaggeratory	گزاف گو
fustian	سخن گزاف
grandiloquent	گزاف گوی
fancy price	بهای گزاف
mickey	لاف و گزاف
to talk tall	گزاف گفتن
tack tall	گزاف گفتن
highs	وافر گران گزاف
high	وافر گران گزاف
highest	وافر گران گزاف
steepest	گزاف فرو کردن
steep	گزاف فرو کردن
rack rent	اجازه گزاف بستن بر
bluser out	با لاف گزاف ادعا کردن
kitsch	پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
outherod	در لاف و گزاف یا سخت دلی از هیرودیس گرو بردن
prohibitive price	بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
tart	زن هرزه
bitches	زن هرزه
bitched	زن هرزه
bitch	زن هرزه
immoral	هرزه
harlots	هرزه
harlot	هرزه
sordid	هرزه
bitching	زن هرزه
rep	زن هرزه
prurient	هرزه
filth	هرزه
licentious	هرزه
salacious	هرزه
rakish	هرزه
libertines	هرزه
libertine	هرزه
tarts	زن هرزه
ribald	هرزه
rantipole	هرزه
bawdy	هرزه
rammish	هرزه
rakehelly	هرزه
rakehell	هرزه
pornerastic	هرزه
dissolute	هرزه
lewd	هرزه
jade	زن هرزه
profligate	هرزه
rake	هرزه
rakes	هرزه
raking	هرزه
trollop	زن هرزه
sluttish	هرزه
sloven	هرزه
scabrous	هرزه
minx	زن هرزه
lascivious	هرزه
lubricious	هرزه
love alce	هرزه
limmer	زن هرزه
foulmouthed	هرزه گو
giglet	زن هرزه
giglot	زن هرزه
lubricousor lubricious	هرزه
whoremonger	ادم هرزه
pornography	هرزه نگاری
gangue	هرزه سنگ
gamester	هرزه و مهمل
foulmouthed	هرزه دهن
forb	علف هرزه
goats	مرد هرزه
rep	مرد هرزه
whoremaster	ادم هرزه
roue	ادم هرزه
prattfall	هرزه درای
nighthawk	هرزه شب گرد
obscence	هرزه وقیح
philistia	ادم هرزه
crapulent	هرزه خور
dander	هرزه گرد
prater	هرزه درای
debauch	هرزه کردن
debauchee	ادم هرزه
demimonde	زنان هرزه
famester	ادم هرزه
rankly	بطورهرزه یا هرزه
lasciviously	هرزه وار
goat	مرد هرزه
lecher	ادم هرزه
broad	پهناور زن هرزه
swivels	هرزه گرد
swivelled	هرزه گرد
weeding	علف هرزه
swivel	هرزه گرد
brushes	علف هرزه
loose	هرزه بی بندوبار
looser	هرزه بی بندوبار
loosest	هرزه بی بندوبار
weedy	پر از علف هرزه
lechers	ادم هرزه
reprobate	هرزه محرومیت
reprobates	هرزه محرومیت
graceless	هرزه بی فرافت
perverse	گمراه هرزه
broader	پهناور زن هرزه
philistines	ادم هرزه
weed	علف هرزه
philistine	ادم هرزه
weeded	علف هرزه
brush	علف هرزه
broadest	پهناور زن هرزه
weediness	پوشیدگی ازعلف هرزه
weedless	بدون علف هرزه
slut	زن هرزه وشهوت پرست
sluts	زن هرزه وشهوت پرست
pruriently	از روی هرزه خیالی
weed	کندن علف هرزه
pinion	دنده هرزه گرد
perversely	بطور هرزه یافاسد
he has a loose conduct	ادم هرزه ایست
traipsing	هرزه گردی کردن
ribald	بدزبان ادم هرزه
traipse	هرزه گردی کردن
traipsed	هرزه گردی کردن
traipses	هرزه گردی کردن
blackgurad	ولگرد ادم هرزه
gas bag	یاوه سرا هرزه گو
pinioning	دنده هرزه گرد
weeding	کندن علف هرزه
weeded	کندن علف هرزه
pinions	دنده هرزه گرد
Pica [disorder]	هرزه خواری [پزشکی]
journal	شفت هرزه گرد
journals	شفت هرزه گرد
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
sprawls	گشاد نشستن هرزه روییدن
rogue	از علف هرزه پاک کردن
weeder	متصدی چیدن علف هرزه
sprawl	گشاد نشستن هرزه روییدن
rogues	از علف هرزه پاک کردن
sprawling	گشاد نشستن هرزه روییدن
straggles	هرزه روییدن سرگردان بودن
straggling	هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled	هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle	هرزه روییدن سرگردان بودن
spud	بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
crapulent	وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
spuds	بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
cultivator	ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
cultivators	ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
pivoted	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
knop	گویی
pauciloquy	کم گویی

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com