Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 197 (9 milliseconds)
English	Persian
gamester	هرزه و مهمل
Other Matches
fiddle faddle	مهمل
nerts	مهمل
flapdoodle	مهمل
waggishly	مهمل
rubbishing	مهمل
waggish	مهمل
havers	مهمل
trashy	مهمل
trashiest	مهمل
trashier	مهمل
do nothing	مهمل
bosh	مهمل
trashes	مهمل
trashing	مهمل
nonsense	مهمل
trashed	مهمل
twaddler	مهمل گو
trash	مهمل
blatherer	مهمل گو
dud	ادم مهمل
paradox	مهمل نما
paradoxes	مهمل نما
idiolalia	مهمل گویی
preposterous	مهمل مضحک
rubbishy	مهمل چرند
piffle	مهمل گویی
paradoxical	مهمل نما
ridiculously	بطور مهمل
puttering	مهمل گشتن
goofiest	لوس و مهمل
goofier	لوس و مهمل
to talk nonsense	مهمل گفتن
preposterously	بطور مهمل
putter	مهمل گشتن
scowler	ادم مهمل
goofy	لوس و مهمل
putters	مهمل گشتن
otiose	مهمل بی نفع
puttered	مهمل گشتن
trumpery	سخن مهمل
hocus pocus	چیزبی معنی مهمل
to talk rubbish	چرندیا مهمل گفتن
absurdities test	ازمون مهمل یابی
paradoxical	در فاهر مهمل و درواقع درست
it is purely absurd	صرف پوچ یا مهمل است
paradoxically	چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
bobtail	اسب یا سگ دم کل هرچیز ناقص یامختصر شده ادم مهمل
limmer	زن هرزه
salacious	هرزه
rakish	هرزه
filth	هرزه
libertines	هرزه
libertine	هرزه
harlot	هرزه
tarts	زن هرزه
tart	زن هرزه
lubricious	هرزه
harlots	هرزه
licentious	هرزه
sordid	هرزه
minx	زن هرزه
pornerastic	هرزه
rakehell	هرزه
rakehelly	هرزه
giglot	زن هرزه
giglet	زن هرزه
rammish	هرزه
rantipole	هرزه
scabrous	هرزه
love alce	هرزه
sloven	هرزه
sluttish	هرزه
foulmouthed	هرزه گو
trollop	زن هرزه
rep	زن هرزه
prurient	هرزه
lubricousor lubricious	هرزه
bitches	زن هرزه
jade	زن هرزه
lewd	هرزه
immoral	هرزه
bawdy	هرزه
dissolute	هرزه
lascivious	هرزه
bitch	زن هرزه
bitched	زن هرزه
bitching	زن هرزه
raking	هرزه
rakes	هرزه
ribald	هرزه
profligate	هرزه
rake	هرزه
weed	علف هرزه
foulmouthed	هرزه دهن
gangue	هرزه سنگ
weedy	پر از علف هرزه
forb	علف هرزه
footle	هرزه درایی
famester	ادم هرزه
weeding	علف هرزه
demimonde	زنان هرزه
weeded	علف هرزه
debauchee	ادم هرزه
debauch	هرزه کردن
lasciviously	هرزه وار
perverse	گمراه هرزه
loosest	هرزه بی بندوبار
looser	هرزه بی بندوبار
swivels	هرزه گرد
whoremonger	ادم هرزه
roue	ادم هرزه
loose	هرزه بی بندوبار
rankly	بطورهرزه یا هرزه
reprobate	هرزه محرومیت
reprobates	هرزه محرومیت
prattfall	هرزه درای
graceless	هرزه بی فرافت
philistia	ادم هرزه
obscence	هرزه وقیح
nighthawk	هرزه شب گرد
prater	هرزه درای
dander	هرزه گرد
broad	پهناور زن هرزه
philistine	ادم هرزه
cackling	هرزه درایی
broadest	پهناور زن هرزه
palaver	هرزه درایی
lecher	ادم هرزه
lechers	ادم هرزه
frivolity	هرزه درایی
goat	مرد هرزه
goats	مرد هرزه
brush	علف هرزه
brushes	علف هرزه
swivelled	هرزه گرد
broader	پهناور زن هرزه
whoremaster	ادم هرزه
rep	مرد هرزه
cackles	هرزه درایی
pornography	هرزه نگاری
swivel	هرزه گرد
cackled	هرزه درایی
cackle	هرزه درایی
philistines	ادم هرزه
crapulent	هرزه خور
sluts	زن هرزه وشهوت پرست
prate	هرزه درایی کردن
weeded	کندن علف هرزه
journals	شفت هرزه گرد
pruriently	از روی هرزه خیالی
weed	کندن علف هرزه
pinions	دنده هرزه گرد
blackgurad	ولگرد ادم هرزه
jaws	هرزه درایی کردن
slut	زن هرزه وشهوت پرست
pinion	دنده هرزه گرد
pinioning	دنده هرزه گرد
gas bag	یاوه سرا هرزه گو
weeding	کندن علف هرزه
Pica [disorder]	هرزه خواری [پزشکی]
he has a loose conduct	ادم هرزه ایست
journal	شفت هرزه گرد
traipse	هرزه گردی کردن
jaw	هرزه درایی کردن
traipsed	هرزه گردی کردن
traipses	هرزه گردی کردن
perversely	بطور هرزه یافاسد
weediness	پوشیدگی ازعلف هرزه
traipsing	هرزه گردی کردن
weedless	بدون علف هرزه
ribald	بدزبان ادم هرزه
sprawl	گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawling	گشاد نشستن هرزه روییدن
straggle	هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled	هرزه روییدن سرگردان بودن
rogue	از علف هرزه پاک کردن
sprawls	گشاد نشستن هرزه روییدن
rogues	از علف هرزه پاک کردن
straggles	هرزه روییدن سرگردان بودن
weeder	متصدی چیدن علف هرزه
straggling	هرزه روییدن سرگردان بودن
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
it is purely absurd	کاملا بی معنی یا پوچ است مهمل صرف است
spud	بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
crapulent	وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
spuds	بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
cultivator	ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
cultivators	ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
pivot	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots	توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
gad	با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
spinning wheels	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
scatology	وسواس هرزه گویی وسواس نجاست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com