|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 9 (2 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
however | هرچند | ||||
although | هرچند | ||||
Other Matches | |||||
howsoever | هر قدر هرچند | ||||
as often as | هرچند دفعه که | ||||
though | گرچه هرچند با اینکه | ||||
however | هر چه [هر طور] [هر قدر هم] [هرچند] | ||||
off and on | گاهی هرچند وقت یکبار | ||||
He accepted the job, albeit with some hesitation. | هرچند که با تردید، او [مرد ] این کار را پذیرفت. | ||||
contiguous zone | منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد |
Recent search history | |
|