English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
English Persian
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
Other Matches
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
aircraft control unit قسمت کنترل هواپیما
aircraft control unit کابین کنترل هواپیما
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
aircraft vectoring کنترل سمتی هواپیما
axis of control محور کنترل هواپیما
attitude control کنترل وضعیت هواپیما
aircraft handover تبادل کنترل هواپیما
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
advisory control کنترل آزاد هواپیما
advisory control کنترل مشورتی هواپیما
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
aircraft plotter وسیله ناوبر هواپیما
control line ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
instrument flight پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
automatic carrier landing system سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
noncrew خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
rudder سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
rudders سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
localizer mode روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
instrument landing فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
controlling وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
battery control وسیله کنترل توپ
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
homologate اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
otter وسیله کنترل کابل مین جمع کن
otters وسیله کنترل کابل مین جمع کن
runaway عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
simulators برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
communication وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
actuator وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
panel یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panels یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
postprocessor ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
round out دورزدن هواپیما برای نشستن
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
nitrate dope دوپی برای پارچههای روکش هواپیما
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
contention سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
i/o اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
contentions سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
peripheral بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
ml IB برای کنترل روبوت ها
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
turing machine مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
gust alleviation سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com