Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
write me every week
هر هفته برای من نامه بنویسید
Other Matches
write me the result
نتیجه را برای من بنویسید
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
for a week
برای یک هفته
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
What is the price per week?
قیمت برای یک هفته چقدر است؟
per
برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
What's the charge per week?
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
write this way
اینطور بنویسید
Please write it like this (this way).
اینطور بنویسید
Please write down your new address .
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Write down your full name and address .
نام ونشان کامل خودتان را بنویسید
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
Has a letter arrived for me?
آیا برای من نامه ای رسیده است؟
envelopes
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelope
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
letters missive
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
esquire
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
weekends
اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekend
اخر هفته تعطیل اخر هفته
wordprocessing
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
weeklies
هفته به هفته
a week
یک هفته
per week
هر هفته
weeks
هفته
weekly
هفته به هفته
week
هفته
this d. a week
یک هفته از امروز
to morrow week
از فردا یک هفته
A whole week
یک هفته تمام
triweekly
هر سه هفته یکبار
hebdomad
هفت هفته
eight day
هفته کوک
week end
اخر هفته
fair market
هفته بازار
running days
ایام هفته
f.service
نمازمعمولی هفته
weekday
روز هفته
inside of a week
در یک هفته کمتر
weekdays
روز هفته
passion week
هفته مصیبت
last week
هفته گذشته
inside of a week
کمتر از یک هفته
midweek
میان هفته
next week
هفته گذشته
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
feria
یکی از ایام هفته
Weekend
تعطیلات آخر هفته
week day
روز معمولی هفته
I will be staying a few days
من میخواهم یک هفته بمانم.
nrxt monday
دوشنبه این هفته
one anxious week of waiting
یک هفته انتظار با نگرانی
ferial
مربوط بمیان هفته عیدی
passion week
هفته پیش از رستاخیز مسیح
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
capacitor
تا دو هفته نیرو فراهم کند.
at least four times a week
کم کمش چهار بار در هفته
We stayed at the seaside for one week .
یک هفته کنا ردریا ماندیم
Within the next few weeks .
درعرض چند هفته آیند ؟
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
I had my car broken into last week.
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
semiweekly
رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
bank holiday
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
Every day of the week but Sundays.
همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
She comes here at least once a week .
دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
sempiternal
رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
Maundy Thursday
پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
fetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus
جنین بیش از هشت هفته حمل
Trade ( business ) is slack this week .
این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
They must give not less than 2 weeks' notice.
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Thank God it's Friday!
[TGIF]
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Can you watch the dog for us this weekend?
آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
feria
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
apprenticeship
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
semimonthly
دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار
fairer
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
manifesting
نامه
carrier
نامه بر
epistle
نامه
manifests
نامه
letter
نامه
breve
نامه
carriers
نامه بر
post boy
نامه بر
correspoundence
نامه ها
manifest
نامه
epistles
نامه
manifested
نامه
letters
نامه
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
prospectus
اینده نامه
summonsing
ابلاغ نامه
prospectuses
اطلاع نامه
prospectus
اطلاع نامه
letter of a
اگاهی نامه
letter book
رونوشت نامه
letter no
نامه شماره 5
letter missive
امر نامه
prospectuses
اینده نامه
letter de chancellerie
نامه رسمی
leter of condolenee
تعزیت نامه
leetter writing
نامه نگاری
covering letters
نامه توضیحی
l/c
اعتبار نامه
Are there any letters for me?
من نامه ای ندارم؟
packet boat
کشتی نامه بر
missive
نامه رسمی
open letters
نامه سر گشاده
missives
نامه رسمی
herbal
گیاه نامه
letters
معرفی نامه
manifest
افهار نامه
manifested
افهار نامه
lease contract
اجاره نامه
covering letter
نامه پوششی
covering letter
نامه توضیحی
covering letters
نامه پوششی
manifests
افهار نامه
manifesting
افهار نامه
letter
معرفی نامه
open letter
نامه سر گشاده
summonses
ابلاغ نامه
pedigrees
نسب نامه
genealogical
شجره نامه
family tree
نسب نامه
family tree
شجره نامه
letter writer
نامه نویس
letter writer
نامه نگاری
family trees
نسب نامه
family trees
شجره نامه
balance sheet
تراز نامه
pedigrees
شجره نامه
light list
چراغ نامه
letter writing
نامه نگاری
letters of administration
قیم نامه
letters of procurator
وکالت نامه
pedigree
شجره نامه
pedigree
نسب نامه
warrant of attorney
وکالت نامه
letters patent
نامه سرگشوده
letters patent
نامه سرگشاده
balance sheets
تراز نامه
letter of recommendation
توصیه نامه
credentials
اعتبار نامه
love letter
نامه عاشقانه
love letters
نامه عاشقانه
marriage contract
عقد نامه
letter of introduction
معرفی نامه
letter of indemnity
غرامت نامه
letter of indemnity
ضمانت نامه
memorandum of understanding
تفاهم نامه
summons
ابلاغ نامه
code
نظام نامه
summonsed
ابلاغ نامه
bill of lading
بار نامه
marriage bed
عقد نامه
certificate
شهادت نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com