Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
What wI'll be woll be. |
هر چقدر قسمت با شد همان می شود |
|
|
Other Matches |
|
same |
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص |
atoms |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
atom |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
No sooner was he gone than he was kI'lled . |
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان |
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> |
همان آش است و همان کاسه . |
synchronous |
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
same |
همان چیز همان |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
terne |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
quartersaw |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
ecphora |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
terneplate |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
plank |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
shuttling |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
long bone |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
cross disbursing |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
in what way <adv.> |
چقدر |
How much? |
چقدر؟ |
to what extent <adv.> |
چقدر |
how far <adv.> |
چقدر |
any |
چقدر |
how far |
چقدر |
what |
چقدر |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
sections |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
How much is that? |
چقدر بدهم؟ |
any |
چقدر هیچ |
how much |
چقدر چه اندازه |
How much is it? |
آن چقدر است؟ |
How much is the fare to ... ? |
کرایه تا ... چقدر است؟ |
What is the price ...? |
قیمت ... چقدر است؟ |
How long will it take? |
چقدر طول می کشد؟ |
What is the price ...? |
قیمت ... چقدر است؟ |
How far is it to ... ? |
تا ... چقدر راه است؟ |
What is the price ...? |
قیمت ... چقدر است؟ |
How much is that? |
هزینه اش چقدر است؟ |
how deep is that well? |
گودی ان چقدر است |
What ist the price per night? |
اجاره آن هر شب چقدر است؟ |
How tall are you ? what is your height ? |
قدت چقدر است ؟ |
How far is it to ... ? |
چقدر تا ... راه است؟ |
How much did you spend? |
تو چقدر خرج کردی؟ |
How far is it to the airport? |
تا فرودگاه چقدر راه است؟ |
What is the price per night? |
قیمت برای یک شب چقدر است؟ |
How dirty the house is ! |
چقدر خانه کثیف است |
How long does it take by car? |
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟ |
How long does it take on foot? |
پیاده چقدر طول می کشد؟ |
What is the exchange rate? |
نرخ تبدیل چقدر است؟ |
What's the charge per mile? |
اجاره هر مایل چقدر است؟ |
how long |
تاکی تاچه وقت چقدر |
Much as I raked my brain . |
هر چقدر به مغزم فشار آوردم |
What's the charge per hour? |
کرایه هر ساعت چقدر است؟ |
What is the charge per day? |
کرایه روزانه چقدر است؟ |
How much is my telephone bill? |
صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟ |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
shuttle |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttle |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttled |
قسمت قسمت حرکت کردن |
executing agency |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
shuttles |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttled |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttles |
قسمت قسمت حرکت کردن |
What's the charge per week? |
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟ |
What's the charge per day? |
اجاره آن برای یک روز چقدر است؟ |
what is this book worth? |
این کتاب چقدر ارزش دارد |
How far is it to this address? |
تا این آدرس چقدر راه است؟ |
How far is it to city centre? |
تا مرکز شهر چقدر راه است؟ |
What's the fare to the airport? |
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟ |
What's the damage? |
چقدر خرج روی دستم می افتد؟ |
How far is it from Tehran to Karaj? |
ازتهران تاکرج چقدر راه است ؟ |
What is the price per week? |
قیمت برای یک هفته چقدر است؟ |
What is the price excluding meals? |
قیمت بدون غذا چقدر است؟ |
What was your net profit? |
خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟ |
How deep is the swimming pool ? |
گودی این استخر چقدر است ؟ |
It is immaterial how rich he may be . |
مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد |
What's the fare to Manchester? |
کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟ |
How long is the River Nile? |
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟ |
What is the price for bed and breakfast? |
قیمت برای تخت و صبحانه چقدر است؟ |
how much can I overdraw on my account? |
چقدر بیش از اعتبار می توانم از حسابم بردارم؟ |
What's the fare to city centre? |
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟ |
What's the fare to this address? |
نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟ |
to see what [mettle] he is made of <idiom> |
تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد |
I'm still not quite sure how good you are. |
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی. |
Do you still remember how poor we were? |
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم. |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
detachments |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
detachment |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
this same |
همان |
idem |
همان |
selfsame |
همان |
same |
همان |
very |
همان |
thingummy |
همان |
identical |
همان |
identic |
همان |
army nurse corps |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
of that ilk |
دارای همان جا |
instatu quo |
در همان حال |
that once |
همان یک بار |
s.c |
همان پرونده |
selfsame |
درست همان |
the reinbefore |
همان سندیاقرارداد |
therabout |
در همان نزدیکی |
just as well <adv.> |
به همان طریق |
i went on the instant |
در همان ان رفتم |
one |
یکی از همان |
just as well <adv.> |
همان مقدار |
it is the same thing |
همان است |
same |
همان جور |
ones |
یکی از همان |
same |
همان کار |
nothing short of |
عینا همان |
s.c |
همان دعوی |
equally <adv.> |
همان مقدار |
self-same |
همان خود |
at the very beginning |
از همان اولش |
equally <adv.> |
به همان طریق |
for that matter <idiom> |
به همان علت |
of the same kind |
از همان نوع |
very |
همان همین |
accordingly |
از همان قرار |
self same |
همان خود |
i went that instant |
در همان ان رفتم |
of that ilk |
اهل همان جا |
to shoot one's mouth off <idiom> |
چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه] |
we are in the same way |
ما هم همان حال را داریم |
It comes to the same thing . |
باز هم همان ؟ یشود |
Just as well you didnt come . |
همان بهتر که نیامدی |
even |
دارای همان تاریخ |
it is much the same |
تقریبا همان است |
She promised to bring it but never did . |
همان آوردنی که بیاورد ! |
idem |
همان نویسنده در همانجا |
one |
عین همان یکی |
quasi- |
مشابه یا تقریباگ همان |
In the ( same ) usual place. |
در همان جای همیشگه |
of even date |
دارای همان تاریخ |
ones |
عین همان یکی |
He would never retract . |
هر چه بگوید همان است |
parts per million |
قسمت در میلیون قسمت |
p.p.m |
قسمت در یک میلیون قسمت |
shuttles |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttles |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
shuttled |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
shuttled |
بمباران قسمت به قسمت |
throttled |
عبور قسمت به قسمت |
throttles |
عبور قسمت به قسمت |
to sell in lots |
قسمت قسمت فروختن |
shuttle |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttle |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
throttling |
عبور قسمت به قسمت |
throttle |
عبور قسمت به قسمت |
about as high |
تقریبا` همان اندازه بلند |
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> |
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى . |
lighter shade |
از همان رنگ ولی روشن تر |
step jump |
پرش و برگشت روی همان پا |
i wrote as neatly as he did |
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت |
equivalents |
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن |
equivalent |
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن |
isomeric |
متشابه الترکیب دارای همان اجزا |
synchronous |
آنچه همان با دیگری اجرا شود. |
thereinbefore |
در سطور قبل همان قرارداد قبلا" |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
per |
همان طور که در الگو نشان داده شده |
This is just what I want . This is the very thing I want . |
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم |
what you see is what you get |
انچه می بینید همان است که بدست می اورید |
timed |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
echoed |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
echo |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
echoes |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
times |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
time |
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند |
one two |
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر |
This is the very thing I wanted. |
این همان چیزی است که دلم می خواست |
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . |
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد ) |
echoing |
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی |
abs |
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی |
positive |
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد |
time |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
timed |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
constants |
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد |
times |
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند |
constant |
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد |
ipsilateral |
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن |
democratic network |
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند |
loop jump |
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت |
European rose |
طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.] |
how much do i owe you |
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود |
cross refer |
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن |
synchronous |
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند |
real time |
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود |
counter jump |
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت |
exceptions |
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد |
landgrave |
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است |
production missile |
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود |