Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
Every man has his price .
هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
Other Matches
incorruptibly
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
bribing
تطمیع کردن رشوه
bribes
تطمیع کردن رشوه
bribe
تطمیع کردن رشوه
bribed
تطمیع کردن رشوه
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
corrupts
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupting
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupted
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
bribable
قابل رشوه بودن
barrator
قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
He is open to bribery.
اهل رشوه (رشوه گیری) است
corrupts
رشوه دادن رشوه خوار
corrupted
رشوه دادن رشوه خوار
corrupt
رشوه دادن رشوه خوار
corrupting
رشوه دادن رشوه خوار
hog
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
external
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
externals
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
storage
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
isolating
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
allurement
تطمیع
implicit reference
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
decoys
وسیله تطمیع
bait
مایه تطمیع
decoying
وسیله تطمیع
bribes
تطمیع کردن
baited
مایه تطمیع
baits
مایه تطمیع
bribing
تطمیع کردن
bribe
تطمیع کردن
buy
تطمیع کردن
buys
تطمیع کردن
luring
وسیله تطمیع
bribed
تطمیع کردن
buy off
تطمیع کردن
decoyed
وسیله تطمیع
lured
وسیله تطمیع
lured
فریب تطمیع
luring
فریب تطمیع
lure
فریب تطمیع
lure
وسیله تطمیع
lures
فریب تطمیع
gudgeon
وسیله تطمیع
lures
وسیله تطمیع
decoy
وسیله تطمیع
entices
تطمیع بدام کشیدن
entice
تطمیع بدام کشیدن
allure
تطمیع کردن شیفتن
baiter
تطمیع و وسوسه کننده
enticed
تطمیع بدام کشیدن
scanner
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
precious
: قیمتی
high value
قیمتی
high dollar value
قیمتی
worthlessness
بی قیمتی
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
Without ( beyond , above ) price .
بی نهایت قیمتی
for all the world
<idiom>
بهر قیمتی
high grade steel
فولاد قیمتی
precious stone
سنگ قیمتی
dual price system
نظام دو قیمتی
to set no great store by
قیمتی ندانستن
agates
سنگ قیمتی
At all costs . At any price .
به هر قیمتی که شده
agate
سنگ قیمتی
precious metal
فلز قیمتی
stone
سنگ قیمتی
ingot
فلز قیمتی
noble metal
فلز قیمتی
stones
سنگ قیمتی
worthful
گرانبها قیمتی
stoning
سنگ قیمتی
price support
حمایت قیمتی
valuable
گرانبها قیمتی
price system
نظام قیمتی
price elasticity of supply
کشش قیمتی عرضه
price elasticity of demand
کشش قیمتی تقاضا
average revenue
قیمتی که خریدارمی پردازد
priceable things
اموال یا اشیا قیمتی
asteria
نوعی سنگ قیمتی
nonprice competition
رقابت غیر قیمتی
lapidary
وابسته به سنگهای قیمتی
carpet value
ارزش قیمتی فرش
lapidarian
وابسته به سنگهای قیمتی
rondel
سنگهای قیمتی مدورزینتی
He is a priceless nice fellow .
آدم نازنین و قیمتی یی است
cupellation
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
cameo
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
suborn
به وسیله تطمیع به کار بد یاگواهی دروغ وادار کردن
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
factories
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
I must get hold of her at all costs.
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
demand price
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
dumping
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
payola
رشوه
bribery
رشوه
the golden
رشوه
manure
رشوه
boodle
رشوه
blackmails
رشوه
bribe
رشوه
blackmailing
رشوه
blackmailed
رشوه
blackmail
رشوه
bodle
رشوه
bribing
رشوه
bribes
رشوه
gifts and favours
رشوه
corruption
رشوه
backhander
رشوه
baksheesh
رشوه
bribed
رشوه
palmoil
رشوه
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
cottuptness
رشوه خواری
bribing
رشوه دادن
bribery
رشوه دادن
tamper
رشوه دادن
bribery
رشوه خواری
clean fingered
رشوه نگرفته
briber
رشوه دهنده
bribee
رشوه گیرنده
bribery
رشوه خورای
corruptness
رشوه خواری
bribed
رشوه دادن
corruptible
رشوه گیر
bribes
رشوه دادن
give a bribe to
رشوه دادن به
bribable
رشوه گیر
bribe
رشوه دادن
get at
رشوه دادن
barrator
رشوه خوار
tamper with
رشوه دادن
pay-off
<idiom>
رشوه دادن
superi or to bribery
رشوه با ارتشا
receive a bribe
رشوه گرفتن
corruption
رشوه خواری
venality
رشوه گیری
pull strings
<idiom>
رشوه دادن
to get at
رشوه دادن
kickback
<idiom>
رشوه دادن
itchless
رشوه نخور
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
corruptible
رشوه خوار مرتشی
palm
کش رفتن رشوه دادن
rake-off
رشوه یا پول غیرمشروع
palms
کش رفتن رشوه دادن
itching palm
دست رشوه گیر
rake off
رشوه یا پول غیرمشروع
superi or to bribery
رشوه یا ارتشا مستغنی
the judgewas corrupted
داور به رشوه تطییع شد
to oil one's hand
به کسی رشوه دادن
buy over
با رشوه راضی کردن
venal
فروتن رشوه خوار
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
grease
چرب کردن رشوه دادن
bribery
رشوه خواری پاره ستانی
bribed
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
greasing
چرب کردن رشوه دادن
greased
چرب کردن رشوه دادن
bribes
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
embracery
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
He is a corrupt official .
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
To oil someones palm.
سبیل کسی را چرب کردن ( رشوه دادن )
dumping
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
treating
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
rondelle
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com