English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (2 milliseconds)
English Persian
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
primigenial ابتدائی
prima facia ابتدائی
preliminary ابتدائی
preliminaries ابتدائی
initialing ابتدائی
initials ابتدائی
inceptive ابتدائی
inchoative ابتدائی
tentative ابتدائی
initial ابتدائی
initialed ابتدائی
initialling ابتدائی
initialled ابتدائی
rudimental بدوی ابتدائی
initial expenses هزینه ابتدائی
ingressive بدوی ابتدائی
preliminary school مدرسه ابتدائی
preliminary budget بودجه ابتدائی
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
incipiently بطور ابتدائی یا بدوی
incipient stages مراحل نخستین یا ابتدائی
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
aggregate expenditures هزینههای کل
sunk cost هزینههای اضافی
joint costs هزینههای مشترک
real costs هزینههای واقعی
material costs هزینههای مواد
national expenditures هزینههای ملی
supplementary costs هزینههای مکمل
increasing cost هزینههای صعودی
increasing cost هزینههای فزاینده
supplementary costs هزینههای اضافی
incidental expenses هزینههای واقعی
transaction costs هزینههای معاملاتی
implicit costs هزینههای نامرئی
storage costs هزینههای انبارداری
on costs هزینههای غیرمستقیم
operational costs هزینههای عملیاتی
prime costs هزینههای اولیه
selling costs هزینههای فروش
spillover costs هزینههای خارجی
standard costs هزینههای استاندارد
standard costs هزینههای نرمال
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
pilot charges هزینههای راهنما
personal outlays هزینههای شخصی
overhead costs هزینههای عمومی
overhead costs هزینههای حاشیهای
overhead costs هزینههای اضافی
overhead costs هزینههای بالاسری
implicit costs هزینههای ضمنی
financial expenses هزینههای مالی
anchor dues هزینههای لنگر
overheads هزینههای بالاسری
design costs هزینههای طراحی
bank charge هزینههای بانکی
bank charges هزینههای بانکی
deferred charges هزینههای انتقالی
building costs هزینههای ساختمان
capital charges هزینههای سرمایه
capital expenditure هزینههای سرمایهای
capital expenditures هزینههای سرمایهای
comparative costs هزینههای نسبی
capital outlays هزینههای تاسیساتی
overheads هزینههای عمومی
government expenditures هزینههای دولت
freight charges هزینههای حمل
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
consumption expenditures هزینههای مصرفی
competition cost هزینههای رقابتی
dock dues هزینههای لنگرگاه
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
surcharge درصد هزینههای اضافی
surcharges درصد هزینههای اضافی
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
recurring costs هزینههای تکرار شونده
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
selling costs هزینههای فروش کالا
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
cost category هزینههای انجام شده
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
analysis یات هزینههای محصول جدید
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com