Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (1 milliseconds)
English
Persian
storage costs
هزینههای انبارداری
Other Matches
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
warehousing
انبارداری
storkeeping
انبارداری
storekeeping
عمل انبارداری
cellarage
حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
stowage
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
free issue system
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
aggregate expenditures
هزینههای کل
freight charges
هزینههای حمل
operational costs
هزینههای عملیاتی
government expenditures
هزینههای دولت
national expenditures
هزینههای ملی
material costs
هزینههای مواد
joint costs
هزینههای مشترک
implicit costs
هزینههای ضمنی
increasing cost
هزینههای صعودی
fixed costs
هزینههای سرمایهای
implicit costs
هزینههای نامرئی
increasing cost
هزینههای فزاینده
incidental expenses
هزینههای واقعی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead costs
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای مکمل
sunk cost
هزینههای اضافی
standard costs
هزینههای نرمال
standard costs
هزینههای استاندارد
spillover costs
هزینههای خارجی
selling costs
هزینههای فروش
real costs
هزینههای واقعی
prime costs
هزینههای اولیه
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
pilot charges
هزینههای راهنما
personal outlays
هزینههای شخصی
overhead costs
هزینههای عمومی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
transaction costs
هزینههای معاملاتی
fixed costs
هزینههای ثابت
competition cost
هزینههای رقابتی
deferred charges
هزینههای انتقالی
bank charge
هزینههای بانکی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
building costs
هزینههای ساختمان
capital charges
هزینههای سرمایه
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
comparative costs
هزینههای نسبی
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
anchor dues
هزینههای لنگر
financial expenses
هزینههای مالی
bank charges
هزینههای بانکی
dock dues
هزینههای لنگرگاه
on costs
هزینههای غیرمستقیم
overheads
هزینههای بالاسری
overheads
هزینههای عمومی
design costs
هزینههای طراحی
selling costs
هزینههای فروش کالا
surcharge
درصد هزینههای اضافی
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
surcharges
درصد هزینههای اضافی
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
cost category
هزینههای انجام شده
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
analysis
یات هزینههای محصول جدید
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
life cycle costs
هزینههای دوره عمر یک محصول
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
cost analysis
تجزیه تحلیل هزینههای کار
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
contango
هزینههای دیرکرد خرید سهم
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges
هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
correlation
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
decimal file system
سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com