Dictiornary-Farsi | هزینه اشکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
explicit cost	هزینه اشکار


Other Matches

disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
cost center	قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage	هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract	قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale	کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
evident	اشکار
explicit	اشکار
plains	اشکار
uncovered	اشکار
plainer	اشکار
plain	اشکار
flagrant	اشکار
conspicuous	اشکار
semblable	اشکار
outed	اشکار
out	اشکار
obvious	اشکار
apparent	اشکار
overt	اشکار
open and shut	اشکار
open	اشکار
out-	اشکار
crying	اشکار
opened	اشکار
opens	اشکار
open-and-shut	اشکار
plainest	اشکار
patents	اشکار
patent	اشکار
clearest	:اشکار
clearer	:اشکار
clear	:اشکار
inapparent	نا اشکار
patenting	اشکار
patented	اشکار
clears	:اشکار
inevidence	اشکار
burning disgrace	اشکار
axioms	حقیقت اشکار
frequency demodulation	اشکار ساختن
manifest need	نیاز اشکار
opened	ازاد اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
manifestative	اشکار سازنده
manifester	اشکار کننده
market overt	بازار اشکار
public	عامه اشکار
displays	اشکار کردن
signalled	اشکار مشخص
open	ازاد اشکار
transpicuous	فرا اشکار
glaring	اشکار مشهور
to reveal itself	اشکار شدن
explicit behavior	رفتار اشکار
decrypt	اشکار ساختن
undisguised	اشکار بی تلبیس
self-explanatory	واضح اشکار
self explanatory	واضح اشکار
visible balance	تراز اشکار
flagrantly	باوقاحت اشکار
transpicuous	روشن اشکار
self evident	خود اشکار
detection	اشکار سازی
known	اشکار ساختن
decryption	اشکار سازی
evident to any one	نزدهمه اشکار
patently	بطور اشکار
conspicuous defect	عیب اشکار
notoriously	بطور اشکار
roundly	بی پرده اشکار
to lay open	اشکار ساختن
revealer	اشکار کننده
axiom	حقیقت اشکار
self explaining	واضح اشکار
revealed preference	ترجیح اشکار
display	اشکار کردن
bares	ساده اشکار
revealed preference	رجحان اشکار
kithe	اشکار ساختن
baring	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
bare	ساده اشکار
visible	مرئی اشکار
detects	اشکار کردن
detecting	اشکار کردن
detect	اشکار کردن
to make known	اشکار ساختن
displaying	اشکار کردن
displayed	اشکار کردن
unfold	اشکار کردن
avowal	افهار اشکار
avowals	افهار اشکار
explicit	اشکار صاف
let out	اشکار ساختن
unfolded	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
unfolding	اشکار کردن
manifestations	اشکار سازی
manifestation	اشکار سازی
opens	ازاد اشکار
unfolds	اشکار کردن
detected	اشکار کردن
reveals	اشکار کردن
amende honorable	عذرخواهی اشکار
signal	اشکار مشخص
signaled	اشکار مشخص
lay open	اشکار کردن
reveal	اشکار کردن
revealed	اشکار کردن
self revelation	خود اشکار سازی
plain text	متن واضح و اشکار
the secret will open to me	ان راز بمن اشکار
to make public	اشکار یا علنی کردن
obviously	بطور اشکار یا معلوم
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
untold	بی حساب اشکار نشده
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
revelation	اشکار سازی افشاء
manifested	صورت بار اشکار
manifest	صورت بار اشکار
revelations	اشکار سازی افشاء
manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار
it is obvious that	اشکار یا بدیهی است که
palpably	بطور محسوس یا اشکار
manifests	صورت بار اشکار
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
open to the public	اشکار در نزد همه
manifesting	صورت بار اشکار
palpable	قابل لمس اشکار
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
unfold	فاش کردن اشکار شدن
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
unfolding	فاش کردن اشکار شدن
to breathe one's simplicity	بسادگی کسی اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار تیلور
peeps	جوانه زدن اشکار شدن
peeping	جوانه زدن اشکار شدن
quarrying	اشکار کردن معدن سنگ
quarries	اشکار کردن معدن سنگ
quarry	اشکار کردن معدن سنگ
peep	جوانه زدن اشکار شدن
unfolds	فاش کردن اشکار شدن
peeped	جوانه زدن اشکار شدن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noise	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault	نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act	قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
cost expenditure	هزینه
eight bit system	کم هزینه
benefit cost analysis	هزینه
outgoings	هزینه
cost benefit ratio	هزینه
cost	هزینه
light expense	هزینه کم
overhead expenses	به هزینه
mise	هزینه
out goings	هزینه
outgoing	هزینه
outgo	هزینه
at someone expense	به هزینه
overall cost	هزینه کل
at the expence of	به هزینه
battels	هزینه
disbursement	هزینه
expense	هزینه
expenditure	هزینه
goings-on	هزینه ها
charge	هزینه
vouchers	هزینه
expenditures	هزینه ها
outlay	هزینه
toll	هزینه
tolls	هزینه
voucher	هزینه
outlays	هزینه
tolling	هزینه
levying	هزینه
total cost	هزینه کل
tabs	هزینه
levy	هزینه
tab	هزینه
levies	هزینه
charges	هزینه
levied	هزینه
it was publicly known	همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
freight rate	هزینه حمل
first cost	هزینه اولیه
freight forwarder	هزینه حمل