English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
probate duty هزینه تصدیق وصیتنامه
Other Matches
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
last will and testament وصیتنامه
last will وصیتنامه
script وصیتنامه
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
revocation of probate بطلان وصیتنامه
codicils مکمل وصیتنامه
revocation of probate لغو وصیتنامه
codicil ضمیمه وصیتنامه
wills وصیت وصیتنامه
will وصیت وصیتنامه
military testament وصیتنامه نظامی
codicils ضمیمه وصیتنامه
willed وصیت وصیتنامه
testamentary مربوط به وصیتنامه
codicillary مکمل وصیتنامه
codicil مکمل وصیتنامه
proving a will اثبات صحت وصیتنامه
holocausts وصیتنامه خود نوشت
holocaust وصیتنامه خود نوشت
consent موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consented موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consenting موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consents موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
certifies تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
military testament وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
precatory words عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
validation تصدیق
acknowledgement تصدیق
testimony تصدیق
admitance تصدیق
acknowledgements تصدیق
validates تصدیق
validate تصدیق
recognition تصدیق
validated تصدیق
licensing تصدیق
license تصدیق
confirmation تصدیق
certification تصدیق
ratification تصدیق
testimonies تصدیق
validating تصدیق
acquiescence تصدیق
sanctioning تصدیق
legalization تصدیق
sanction تصدیق
certificate تصدیق
justifications تصدیق
verification تصدیق
justification تصدیق
porenotion تصدیق
acknohledgement تصدیق
certificates تصدیق
authentication تصدیق
approval تصدیق
acknowledgment تصدیق
avouchment تصدیق
sanitification تصدیق
attestation تصدیق
sanctioned تصدیق
sanctions تصدیق
acknowledgments تصدیق
endorse تصدیق کردن
endorsed تصدیق کردن
granted تصدیق کردن
acknowledge تصدیق کردن
ratified تصدیق کردن
grants تصدیق کردن
endorsing تصدیق کردن
agreed <adj.> <past-p.> تصدیق شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> تصدیق شده
ratifying تصدیق کردن
allowed <adj.> <past-p.> تصدیق شده
grant تصدیق کردن
cognizance تصدیق ضمنی
authorized <adj.> <past-p.> تصدیق شده
passed <adj.> <past-p.> تصدیق شده
approved <adj.> <past-p.> تصدیق شده
ratifies تصدیق کردن
ratify تصدیق کردن
ascription تصدیق مالکیت
certificate تصدیق نامه
certificates تصدیق نامه
affirmant تصدیق کننده
affimable قابل تصدیق
admittable قابل تصدیق
admissive تصدیق امیز
acquiescent response set امایه تصدیق
acknowledgment اقرار تصدیق
acknowledgement of order تصدیق سفارش
testimonials تصدیق نامه
testimonial تصدیق نامه
acknowledged تصدیق شده
approvingly تصدیق شده
approved تصدیق شده
validity تایید تصدیق
attestation تصدیق امضاء
rubber stamp تصدیق کردن
rubber stamps تصدیق کردن
rubber-stamp تصدیق کردن
rubber-stamping تصدیق کردن
rubber-stamps تصدیق کردن
certificate of death تصدیق فوت
certificate of a doctor تصدیق طبیب
admit تصدیق کردن
affirm تصدیق کردن
certifies تصدیق کردن
certify تصدیق کردن
certifying تصدیق کردن
allow تصدیق کردن
grant تصدیق کردن
testimonies تصدیق مدرک
certified تصدیق شده
testimony تصدیق مدرک
realized تصدیق کردن
ratification تصدیق و تصویب
admission تصدیق اعتراف
admissions تصدیق اعتراف
indefensibility تصدیق ناپذیری
realizes تصدیق کردن
realizing تصدیق کردن
conceding تصدیق کردن
concedes تصدیق کردن
recogizant تصدیق کننده
recognizant تصدیق کننده
conceded تصدیق کردن
rubber-stamped تصدیق کردن
set one's seal to تصدیق کردن
affirmative تصدیق آمیز
realize تصدیق کردن
testifies تصدیق کردن
realising تصدیق کردن
prejudgement تصدیق بلاتصور
indorsation تصدیق کردن
affirmation تصدیق اثبات
affirmations تصدیق اثبات
certifiable قابل تصدیق
testified تصدیق کردن
realised تصدیق کردن
realises تصدیق کردن
intromission تصدیق معارضه
testifying تصدیق کردن
provisional scrip تصدیق موقت
recognize تصدیق کردن
testify تصدیق کردن
It must be granted that … باید تصدیق کر د که …
authenticating تصدیق کردن
concede تصدیق کردن
validation تصدیق ارزیابی
recognises تصدیق کردن
recognising تصدیق کردن
testifier تصدیق کننده
recognizes تصدیق کردن
authenticates تصدیق کردن
foregone conclusion تصدیق بلاتصور
verifier تصدیق کننده
endorses تصدیق کردن
recognizing تصدیق کردن
authenticated تصدیق کردن
authenticate تصدیق کردن
avouch تصدیق یا اقرار کردن
ackuowledge تصدیق کردن شناختن
letter testamentary تصدیق انحصار وراثت
inexcusably بطور غیرقابل تصدیق
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
affirmatory تصدیق امیز افهارمثبت
justifiably بطور قابل تصدیق
bear record to تصدیق یا اثبات کردن
to give credit to باورکردن تصدیق کردن
equivalent knowledge credit تصدیق دانش علمی
equivalent knowledge credit تصدیق اعتبار علمی
inadmissible ناپسندیده تصدیق نکردنی
By common consent. به تصدیق همه ( عموم )
verifiable قابل تصدیق تایید
provisional scrip تصدیق موقت سهام
sanctions تصدیق مجازات اقتصادی
preconception تصدیق بلا تصور
prejudging تصدیق بلاتصور کردن
prejudges تصدیق بلاتصور کردن
sub spe rati به شرط تصدیق adreferendum
admissible قابل تصدیق پذیرفتنی
decrease endorsement تصدیق یا تائید کاهش
prejudge تصدیق بلاتصور کردن
prejudged تصدیق بلاتصور کردن
set one's seal to مهر یا تصدیق کردن
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
HTTPD تصدیق و جستجو باشد
Do you agree that … آیا تصدیق می کنید که …
pejudgement تصدیق بلا تصور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com