English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
initial expenses هزینه نخستین
Other Matches
at first a در نخستین دید در وهله نخستین
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
initialled نخستین
premier نخستین
primary نخستین
initialling نخستین
premiers نخستین
initialed نخستین
initial نخستین
our first parents adam and eva نخستین ما
initialing نخستین
mixers نخستین
mixer نخستین
primal <adj.> نخستین
first detector نخستین
premiere نخستین
premiered نخستین
premieres نخستین
proto نخستین
quadrages ima نخستین
premiering نخستین
initials نخستین
first نخستین
incipient نخستین
primary processes فرایندهای نخستین
prime coat روکش نخستین
primary reinforcement تقویت نخستین
the opening chapter نخستین فصل
the first of all نخستین همه
primary needs نیازهای نخستین
primary productivity فراوردگی نخستین
primary personality شخصیت نخستین
primary colors رنگهای نخستین
rough coat نخستین اندود
springer stone نخستین رگ پاطاق
primary مقدماتی نخستین
trivium دوره نخستین
primary motivation انگیزش نخستین
primary treatment تصفیه نخستین
primary group گروه نخستین
primary anxiety اضطراب نخستین
primordial اصل نخستین
primary zones نواحی نخستین
the first day نخستین رور
primary treatment پاکسازی نخستین
primary drive سائق نخستین
at first push در نخستین وهله
at the first blush در نخستین وهله
incipincy حالت نخستین
proenomen نام نخستین
incipience حالت نخستین
in the egg در مرحله نخستین
his opening remarks نخستین گفتههای وی
primes نخستین اولیه
prime نخستین اولیه
hexateuch نخستین توریه
protomartyr نخستین شهید
first rate نخستین درجه
first impression برداشت نخستین
first hand نخستین بازی کن
first aids کمکهای نخستین
crossover تمرکز نخستین
incunabula نخستین دوره
initial movement نخستین اقدام
initial stage طبقه نخستین
menarche نخستین قاعدگی
at the first onset در نخستین وهله
as a first step <adv.> نخستین [اولا]
book one جلد نخستین
primed نخستین اولیه
prototypes نمونه نخستین
prototypes نخستین بشر
prototype نمونه نخستین
prototype نخستین بشر
by return of post با نخستین پست
octateuch نخستین عهدعتیق
recoiled بحال نخستین برگشتن
recoil بحال نخستین برگشتن
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
the first person نخستین شخص متکلم
protoplast نخستین ادم افریده
prodelision حذف نخستین حرفCanis
primordial عنصر نخستین اساسی
recoiling بحال نخستین برگشتن
hexateuchal شش کتاب نخستین از تورات
maiden speeches نخستین نطق شخص
maiden speech نخستین نطق شخص
first fruits نخستین دستاوردهای هر چیز
at the earliest p moment در نخستین وهله امکان
gross primary product تولید ناخالص نخستین
opener نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
on the first occasion در نخستین وهله یا فرصت
net primary production تولید خالص نخستین
break one's duck کسب نخستین امتیاز
draw first blood کسب نخستین امتیاز
foal tooth نخستین دندان اسب
initial inverse voltage ولتاژ معکوس نخستین
incipient stages مراحل نخستین یا ابتدائی
acrospire نخستین جوانهء دانه
primary amentia نقص عقل نخستین
recoils بحال نخستین برگشتن
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
initiate نخستین قدم رابرداشتن
initiating نخستین قدم رابرداشتن
initiates نخستین قدم رابرداشتن
initiated نخستین قدم رابرداشتن
fifteen نخستین امتیاز گیم
firstling نوبر نخستین نتیجه
primary mental abilities تواناییهای عقلی نخستین
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
heptateuch هفت کتاب نخستین توریه
primate راسته پستانداران نخستین پایه
relapsing مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed مرتد بحال نخستین برگشتن
relapse مرتد بحال نخستین برگشتن
hetaerism ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
plough monday نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
prototype اصل ماده نخستین افریده
retranslate دوباره بزبان نخستین دراوردن
original sin نخستین گناه ادم ابوالبشر
fleshment خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
prototypes اصل ماده نخستین افریده
protogenetic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protasis نخستین قسمت درام قدیم رومی
premiered نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
first reading طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
premiere نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
premieres نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
imfancy عدم بلوغ نخستین دوره رشد
stars and bars نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
ground بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
premier نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
sixth man نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premiers نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
previous examination نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
revalorization اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
restorationism عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
mural crown ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
pelasgic نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
romulus رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
the great exhibition نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
outlay هزینه
expenditure هزینه
benefit cost analysis هزینه
outlays هزینه
outgoing هزینه
expenditures هزینه ها
mise هزینه
cost expenditure هزینه
levied هزینه
levies هزینه
battels هزینه
voucher هزینه
tabs هزینه
out goings هزینه
goings-on هزینه ها
expense هزینه
vouchers هزینه
overhead expenses به هزینه
at the expence of به هزینه
at someone expense به هزینه
overall cost هزینه کل
tolls هزینه
cost benefit ratio هزینه
tolling هزینه
toll هزینه
levy هزینه
levying هزینه
charges هزینه
total cost هزینه کل
eight bit system کم هزینه
charge هزینه
light expense هزینه کم
tab هزینه
outgo هزینه
cost هزینه
outgoings هزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com