Dictiornary-Farsi | هزینه ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
specific cost	هزینه ویژه


Search result with all words

petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
applied	هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
Other Matches

idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
cost center	قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage	هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
economic of scale	کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract	قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
peculiar	ویژه
priviege	حق ویژه
experts	ویژه گر
particulars	ویژه
expresses	ویژه
specifics	ویژه
specific	ویژه
expert	ویژه گر
specialist	ویژه گر
special character	ویژه
particular	ویژه
expressing	ویژه
adhoc	ویژه
expressed	ویژه
express	ویژه
specialists	ویژه گر
paticular	ویژه
nett	ویژه
specially	ویژه
prerogative	حق ویژه
extra special	ویژه
special <adj.>	ویژه
special	ویژه
nets	ویژه
idiocrasy	ویژه
privilege	حق ویژه
prerogatives	حق ویژه
net	ویژه
specific humidity	نم ویژه
extra <adj.>	ویژه
ecotype	بوم ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
characteristic number	ویژه مقدار
body guard	هنگ ویژه
conizance	نشان ویژه
byelaw	قانون ویژه
proper value	ویژه مقدار
cariologist	ویژه گر قلب
characteristic root	ویژه مقدار
extra equipment	متعلقات ویژه
characteristic function	ویژه تابع
bylaw	قانون ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
version	شرح ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionist	ویژه گر تغذیه
specialities	ویژه گری
prerogatives	دارای حق ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
lineaments	نشان ویژه
lineament	نشان ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
specialization	ویژه کاری
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
standing orders	اوامر ویژه
speciality	ویژه گری
standing order	اوامر ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
specialization	ویژه گری
specific drawdown	افت ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specific donor	دهنده ویژه
species specific	نوع- ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
special session	نشست ویژه
special effects	جلوههای ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific rotation	چرخش ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special character	دخشه ویژه
special case	مورد ویژه
lachrymal	ویژه اشک
lacrimal	ویژه اشک
life guard	هنگ ویژه
monkish	ویژه راهبان
monocular	ویژه یک چشم
net profit	سود ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
labeled cargo	کالای ویژه
kink	ویژه گی فرریز
electrical resistivity	مقاومت ویژه
endemical	ویژه یک قوم
equity capital	ارزش ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
favourite or vor	ویژه مخصوص
gastronomist	ویژه گرخوراک
habiliments	جامه ویژه
indicium	نشانه ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
praetorian guard	گارد ویژه
self weight	ویژه وزن
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
prerogatived	دارای حق ویژه
proper function	ویژه تابع
proper volume	ویژه حجم
quantum state	ویژه حالت
regiospecific	جهت ویژه
relative density	گرانی ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
neurologist	ویژه گر اعصاب
specializes	ویژه گری
capital	ارزش ویژه
trait	نشان ویژه
lingo	زبان ویژه
traits	نشان ویژه
dead weights	ویژه وزن
dead weight	ویژه وزن
characteristically	نشان ویژه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
characteristic	نشان ویژه
experts	ویژه کار
specialists	ویژه کار
expert	ویژه کار
specialist	ویژه کار
lingoes	زبان ویژه
specialize	ویژه گری
monographs	ویژه نگاشت
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
specialty	ویژه گری
monograph	ویژه نگاشت
specialising	ویژه گری
garb	پوشاک ویژه
specialises	ویژه گری
specializing	ویژه گری
benefit cost analysis	هزینه
outlay	هزینه
tab	هزینه
tabs	هزینه
battels	هزینه
at someone expense	به هزینه
at the expence of	به هزینه
expenditures	هزینه ها
overhead expenses	به هزینه
outlays	هزینه
disbursement	هزینه
outgoings	هزینه
charge	هزینه
goings-on	هزینه ها
expense	هزینه
total cost	هزینه کل
charges	هزینه
outgoing	هزینه
expenditure	هزینه
cost expenditure	هزینه
toll	هزینه
mise	هزینه
light expense	هزینه کم

specific cost

هزینه ویژه