English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
English Persian
octuple هشت چندان هشت برابر کردن
Other Matches
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
triplicate سه برابر سه برابر کردن
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
sextuple شش چندان
he drank himself to death چندان
so much چندان
pretty good نه چندان بد
one hundred times as many سد چندان
two fold دو چندان
folds چندان
folded چندان
fold چندان
as much as چندان که
as much a دو چندان
tenfold ده چندان
so چندان همینطور
not ahunderd mails flom نه چندان دوراز
very چندان فراوان
quantum sufficit چندان که بس باشد
h does not w.much چندان وزنی ندارد
it matters little چندان اهمیت ندارد
it is of little worth چندان ارزشی ندارد
it is not very hard چندان سخت نیست
make little of چندان سودی نبردن از
withstood مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
it wasdone in no time اینکار چندان وقتی نبرد
My French is not up to much. فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
parallelling برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleling برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleled برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
trebling سه برابر کردن
treble سه برابر کردن
prallelize برابر کردن
trebles سه برابر کردن
par برابر کردن
parallelize برابر کردن
eualize برابر کردن
double دو برابر کردن
trebled سه برابر کردن
sextuple شش برابر کردن
reduplicate دو برابر کردن
equalization برابر کردن
triplex سه برابر کردن
doubled دو برابر کردن
doubled up دو برابر کردن
level out برابر کردن
He is in a bad way (poor circumstances). وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
the dust panned out pootly ان خاک زرد دادولی نه چندان زیاد
i made little of it چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
quintuplicate پنج برابر کردن
to set off انداختن برابر کردن
septuple هفت برابر کردن
the ship is hull down کشتی چندان دوراست که تنه ان پیدا نیست
it wasdone in no time انجام این کار چندان طولی نکشید
iam so tired that i cannot eat چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
to safeguard [against] تامین کردن [علیه] [در برابر]
to safeguard [against] حفظ کردن [علیه] [در برابر]
to safeguard [against] نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
blessing in disguise <idiom> [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
i had half a mind to go چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
parallel موازی کردن برابر کردن
sextuplicate شش برابر کردن تبدیل به شش کردن
parallelling موازی کردن برابر کردن
parallelled موازی کردن برابر کردن
parallels موازی کردن برابر کردن
paralleling موازی کردن برابر کردن
paralleled موازی کردن برابر کردن
to keep pace with something <idiom> با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
eight fold هشت چندان هشت لا
eq برابر با
squaring برابر
equaling برابر
threefold سه برابر
three fold سه برابر
tenfold ده برابر
homological برابر
breasts برابر
breast برابر
bracketed برابر
equalling برابر
one fold یک برابر
even <adj.> برابر
equipollent برابر
square برابر
vs در برابر
equalled برابر
equals برابر
squared برابر
euqal برابر
squares برابر
equaled برابر
sextuple شش برابر
equal برابر
decuple ده برابر
symmetric برابر
ninefold نه برابر
abreast برابر
as much a دو برابر
triples سه برابر
tripling سه برابر
two fold دو برابر
for در برابر
doubled دو برابر
identical برابر
paripassu برابر
tantamount برابر
double دو برابر
sixfold شش برابر
versus در برابر
tripled سه برابر
opposites برابر
one hundred times as many صد برابر
opposite برابر
level with each other برابر
he is twice the man he was دو برابر
triple سه برابر
doubled up دو برابر
counterbalanced نیروی برابر
dead even دقیقا برابر
plainest صاف برابر
triple precision با دقت سه برابر
triple precision دقت سه برابر
counterbalances نیروی برابر
trebly بطور سه برابر
deuce برابر درامتیاز 04
counterbalance نیروی برابر
leveler برابر کننده
leveller برابر کننده
peering برابر بودن با
life long برابر با یک عمر
peered برابر بودن با
mustn't برابر است با not must
money worth برابر پول
plains صاف برابر
triply بطور سه برابر
lifelong برابر یک عمر
eight fold هشت برابر
plain صاف برابر
equalled برابر مساوی
double : دو برابر دوتا
treble our casualties سه برابر تلفات ما
double اندازه دو برابر
doubled : دو برابر دوتا
equalling برابر مساوی
paralleling برابر خط موازی
parallelling برابر خط موازی
doubled دو برابر بزرگتر
doubled اندازه دو برابر
doubled up : دو برابر دوتا
counterweights وزنه برابر
doubled up اندازه دو برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
parallels برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
double دو برابر بزرگتر
equilateral دو پهلو برابر
antithesis برابر نهاده
doubler دو برابر کننده
antitheses برابر نهاده
peer to each other برابر با یکدیگر
sevenfold هفت برابر
parallel برابر خط موازی
quintuple پنج برابر
paralleled برابر خط موازی
fair play شرایط برابر
plainer صاف برابر
equalze برابر کننده
nip and tuck تقریبا برابر
manifold چند برابر
identical کاملا" برابر
equaling برابر مساوی
tie برابر شدن
under the same conditions شرایطی برابر
septuple هفت برابر
equal برابر مساوی
equivalents برابر مشابه
peer برابر بودن با
equalizers برابر کننده
equivalent برابر مشابه
equaled برابر مساوی
equality gate برابر سازی
water resistant مقاوم در برابر اب
ties برابر شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com