Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
s.c
همان پرونده
Other Matches
same
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
No sooner was he gone than he was kI'lled .
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
father file
پرونده بنیادی پرونده اصلی
It is the same pottage and the same bowl.
<proverb>
همان آش است و همان کاسه .
synchronous
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same
همان چیز همان
records
پرونده ها
dossier
پرونده
record
پرونده
file
پرونده
dossiers
پرونده
filed
پرونده
disk file
پرونده گردهای
file identification
هویت پرونده
string file
پرونده رشتهای
end of file
انتهای پرونده
suspense file
پرونده بلاتکلیف
document file
پرونده اسناد
system catalog
پرونده شاخص
test file
پرونده ازماینده
backup file
پرونده پشتیبان
target dossiers
پرونده هدفها
tape file
پرونده نواری
tag file
پرونده برچسب
active file
پرونده فعال
sysctlg
پرونده شاخص
amendment file
پرونده ترمیمی
suspense file
پرونده معلق
static file
پرونده ایستا
sequential file
پرونده ترتیبی
data file
پرونده داده ها
file handling
پرونده گردانی
logical file
پرونده منطقی
frame-ups
پرونده سازی
clinical record
پرونده بیمارستانی
clinical record
پرونده بهداشتی
clinical record
پرونده بالینی
policy book
پرونده خط مشیها
problem file
پرونده مسئلهای
direct file
پرونده مستقیم
frame-up
پرونده سازی
detail file
پرونده جزئیات
random file
پرونده تصادفی
qualification record
پرونده خدمتی
dead file
پرونده راکد
card file
پرونده کارتی
master file
شاه پرونده
binders
کلاسور پرونده
file
پرونده ستون
binder
پوشه پرونده
file length
درازای پرونده
file maintenance
نگاهداشت پرونده ها
file management
مدیریت پرونده ها
file management
مدیریت پرونده
file mark
نشان پرونده
filed
پرونده ستون
binder
کلاسور پرونده
file name
نام پرونده
file number
شماره پرونده
binders
پوشه پرونده
file organization
سازمان پرونده
file processing
پرونده پردازی
threaded file
پرونده نخی
file structure
ساخت پرونده
fill gap
شکاف پرونده
file label
برچسب پرونده
end of file indicator
انتهانمای پرونده
transaction file
پرونده تراکنش
volatile file
پرونده فرار
filer
پرونده دار
fiel conversion
تبدیل پرونده
file index
فهرست پرونده
file system
سیستم پرونده ها
file gap
شکاف پرونده
file compatibility
همسازی پرونده ها
file protection
حفافت پرونده
event file
پرونده رویدادها
multireel file
پرونده چند حلقهای
labeled file
پرونده برچسب دار
evocations
احالهء پرونده یادگار
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
file purging
پاک سازی پرونده
file protect ring
حلقه حفافت پرونده
evocation
احالهء پرونده یادگار
end of file mark
نشان انتهای پرونده
file activity ratio
نسبت فعالیت پرونده
document file
پرونده اسناد یکان
file layout
طرح بندی پرونده
documents
پرونده ها
[اسناد]
[اوراق]
qualification record
پرونده مهارت فنی
policy file
پرونده خط مشیها و دستورات
pay records
پرونده لیست حقوق
engineering documents
پرونده های فناوری
same
همان
thingummy
همان
this same
همان
idem
همان
selfsame
همان
very
همان
identic
همان
identical
همان
due in suspense file
پرونده درخواستهای منتظردریافت معلق
chained file
پرونده یا فایل زنجیر شده
file structure
ساخت پرونده ساختمان فایل
partitioned file
پرونده جزء بندی شده
medical records
پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
just as well
<adv.>
به همان طریق
the reinbefore
همان سندیاقرارداد
therabout
در همان نزدیکی
ones
یکی از همان
one
یکی از همان
equally
<adv.>
همان مقدار
self-same
همان خود
self same
همان خود
for that matter
<idiom>
به همان علت
just as well
<adv.>
همان مقدار
at the very beginning
از همان اولش
of the same kind
از همان نوع
that once
همان یک بار
same
همان کار
i went on the instant
در همان ان رفتم
accordingly
از همان قرار
s.c
همان دعوی
of that ilk
اهل همان جا
of that ilk
دارای همان جا
selfsame
درست همان
i went that instant
در همان ان رفتم
nothing short of
عینا همان
instatu quo
در همان حال
very
همان همین
equally
<adv.>
به همان طریق
same
همان جور
it is the same thing
همان است
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
idem
همان نویسنده در همانجا
of even date
دارای همان تاریخ
She promised to bring it but never did .
همان آوردنی که بیاورد !
even
دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place.
در همان جای همیشگه
one
عین همان یکی
ones
عین همان یکی
It comes to the same thing .
باز هم همان ؟ یشود
it is much the same
تقریبا همان است
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
He would never retract .
هر چه بگوید همان است
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
we are in the same way
ما هم همان حال را داریم
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap.
<proverb>
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
What wI'll be woll be.
هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade
از همان رنگ ولی روشن تر
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
thereinbefore
در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
synchronous
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
equivalents
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
certiorari
حکم فرستادن پرونده که ازمحکمه بالاتربمحکمه پایین ترابلاغ میشود
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
echoed
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
time
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
one two
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
timed
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
what you see is what you get
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
times
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echoing
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is the very thing I wanted.
این همان چیزی است که دلم می خواست
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is just what I want . This is the very thing I want .
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
per
همان طور که در الگو نشان داده شده
echoes
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
abs
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
constant
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
European rose
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
timed
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
ipsilateral
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
time
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constants
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
times
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
real time
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
production missile
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
synchronous
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
landgrave
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
real time
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
synchronous
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
bear
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com