Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
accompanists
همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
Other Matches
accompanist
همراهی کننده با آواز یا سازی چون پیانو
accompaniments
ساز یا اواز همراهی کننده
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
accompanist
همراهی کننده
accompanists
همراهی کننده
favourer
همراهی کننده
accompanier
همراهی کننده
accompaniment
ساز یا آواز همراهی کننده
pianofortes
پیانو
piano
پیانو
pianos
پیانو
peanoforte
پیانو
piano or pianoforte
پیانو
pianoforte
پیانو
note
کلید پیانو
peanoforte
نوعی پیانو
He plays the piano too
پیانو هم می زند
notes
کلید پیانو
noting
کلید پیانو
pianists
پیانو نواز
pianists
نوازنده پیانو
pianist
پیانو نواز
pianist
نوازنده پیانو
player piano
پیانو خودکار
tuning hammer
کلید کوک پیانو
music stool
کرسی پیانو زنان
piano player
اسباب پیانو زنی
piano accordion
اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
giuoco piano
جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
celesta
نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
italian game
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
centre holding variation
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
boogie woogie
نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
You can lift the piano alone.
تنهائی نمی توانی پیانو رابلند کنی
favoring
همراهی
favors
همراهی
camaraderie
همراهی
sodality
همراهی
voices
اواز
favour
همراهی
accompaniment
همراهی
voicing
اواز
voice
اواز
companionship
همراهی
favored
همراهی
accompaniments
همراهی
anent
همراهی
songless
بی اواز
send off
همراهی
send-offs
همراهی
sing
اواز
send-off
همراهی
favours
همراهی
favouring
همراهی
concomitance
همراهی
sings
اواز
singer
اواز خوان
escorting
همراهی کردن
aria
اواز یکنفره
escorted
همراهی کردن
scat
اواز بی معنی
escort
همراهی کردن
arias
اواز یکنفره
airs
اواز اهنگ
cantillate
با اواز خواندن
loudmouthed
بلند اواز
escorts
همراهی کردن
aired
اواز اهنگ
singsong
یک وزن اواز
air
اواز اهنگ
songs
اواز سرودروحانی
song
اواز سرودروحانی
conpanion
همراهی کردن
accomodate
همراهی کردن
to render a ssistance
همراهی کردن
deep mouthed
گنده اواز
singers
اواز خوان
accompany
همراهی کردن
squires
همراهی کردن
squire
همراهی کردن
to go along
همراهی کردن
crooner
اواز خوان
chitter
اواز خواندن
accompanied
همراهی کردن
accompanies
همراهی کردن
crooners
اواز خوان
to accompany
همراهی کردن
yodeler
اواز خوان
go along
همراهی کردن
songfest
مجلس اواز
songster
اواز خوان
songstress
زن اواز خوان
singin bird
پرنده اواز خوان
triller
اواز خوان باتحریر
croon
زمزمه کردن اواز
crooning
زمزمه کردن اواز
croons
زمزمه کردن اواز
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
to vow assistance
قول همراهی دادن
cadenzas
قطعه اواز یکنفری
cadenza
قطعه اواز یکنفری
musicale
مجلس ساز و اواز
to attend a funeral
باجنازه همراهی کردن
crooned
زمزمه کردن اواز
favored
همراهی یا طرفداری کردن با
sings
تصنیف اواز خواندن
sing
تصنیف اواز خواندن
duo
اواز یا موسیقی دونفری
duos
اواز یا موسیقی دونفری
escorts
همراهی یامحافظت کردن
suffrage
کمک همراهی قبول
escorting
همراهی یامحافظت کردن
escorted
همراهی یامحافظت کردن
escort
همراهی یامحافظت کردن
favours
همراهی یا طرفداری کردن با
favouring
همراهی یا طرفداری کردن با
favour
همراهی یا طرفداری کردن با
favors
همراهی یا طرفداری کردن با
favoring
همراهی یا طرفداری کردن با
serenader
سراینده اواز عاشقانه
cantor
اواز خوان مذهبی
to sing to sleep
با اواز یا لالایی خوابندن
tunes
اهنگ صدا اواز
gain over
با خود همراهی کردن
tune
اهنگ صدا اواز
cantabile
مناسب برای اواز
please do me a service
خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
hers is best
مال اواز همه بهتراست
vaudeville
درام دارای رقص و اواز
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
callithump
اواز یاتصنیف هزلی وتفریحی
to go along
همراه رفتن همراهی کردن
quavers
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
accomodation
تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
quaver
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
oratorios
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
can you pronounce him safe
بگویید که اواز خطر محفوظ است
oratorio
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
discant
نوعی اواز به درازا بحث کردن
descants
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descant
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
ballads
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
quintets
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
ballad
تصنیف اواز یکنفری که در ضمن ان داستانی بیان میشود
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
in tow
<idiom>
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
ponying
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
yodeling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
befriended
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends
دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
companion
معاشرت کردن همراهی کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com