English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (3 milliseconds)
English Persian
counterpart همکار رونوشت
counterparts همکار رونوشت
Other Matches
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
facsimile رونوشت عینی رونوشت
facsimiles رونوشت عینی رونوشت
compatriot همکار
bloke همکار
cooperator همکار
f.creature همکار
blokes همکار
compatriots همکار
coadjutor همکار
competitor همکار
competitors همکار
cohort همکار
colleage همکار
co worker همکار
cohorts همکار
teammate همکار همقطار
company network شبکه همکار
coacting group گروه همکار
competitress مونث همکار
counterparts همکار همدوش
counterpart همکار همدوش
co optation پذیرفتن بعنوان همکار
co option پذیرفتن بعنوان همکار
She is also a valued colleague. او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
trotskism سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
repeat رونوشت
carbon copy رونوشت
repeats رونوشت
carbon copies رونوشت
transcripts رونوشت
copying رونوشت
copies رونوشت
copy رونوشت
transcript رونوشت
copied رونوشت
letter book کتاب رونوشت
memory dump رونوشت ازحافظه
replication رونوشت دفاع
office copy رونوشت مصدق
make a copy of رونوشت برداشتن
letter book رونوشت نامه
exact copy رونوشت عین
cetified copy رونوشت مصدق
certified copy رونوشت مصدق
facsimile رونوشت مصدق
carbon copies رونوشت کاربنی
transcribe رونوشت برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
carbon copy رونوشت کاربنی
transcribing رونوشت برداشتن
transcripts نسخه رونوشت
dump رونوشت انباشتن
facsimile رونوشت گرفتن
facsimiles رونوشت مصدق
facsimiles رونوشت گرفتن
transcript نسخه رونوشت
transcriptions سواد برداری رونوشت
facsimile رونوشت عینی نمابرد
transcription سواد برداری رونوشت
screen dump رونوشت صفحه نمایش
facsimiles رونوشت عینی نمابرد
true copy رونوشت مطابق با اصل
duplicators ماشین تهیه رونوشت
deed of poll سند بدون رونوشت
duplicator ماشین تهیه رونوشت
microcopy رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
tenors فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
polygraphs رونوشت بردار نسخه بردار
post mortem dump رونوشت پس از واقعه روگرفت پس از واقعه
polygraph رونوشت بردار نسخه بردار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com