English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
assimilation همگون سازی
Other Matches
standardised همگون کردن
standardises همگون کردن
standardising همگون کردن
standardize همگون کردن
standard استاندارد همگون
standardizes همگون کردن
standards استاندارد همگون
standardizing همگون کردن
standards همگون یکنواخت یکجور
standard همگون یکنواخت یکجور
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualising تک سازی
idolization بت سازی
flection خم سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
deflexion خم سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
local anasthesia سر سازی
repk lection پر سازی
truncation بی سر سازی
retortion خم سازی
individualises تک سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
individualised تک سازی
stylization مد سازی
padding له سازی
retortion کج سازی
individualize تک سازی
bridgework پل سازی
bridge building پل سازی
compaction تو پر سازی
flooring کف سازی
abbreviations کوته سازی
nidification اشیانه سازی
abbreviation کوته سازی
separating جدا سازی
hymnography سرود سازی
mutilation معیوب سازی
horology ساعت سازی
overturns واژگون سازی
histogenesis بافت سازی
overturned واژگون سازی
overturn واژگون سازی
nonlinear optimization بهینه سازی
replacements جانشین سازی
replacement جانشین سازی
tuning میزان سازی
reconstructions دوباره سازی
withdrawal رها سازی
nest building لانه سازی
aromatization معطر سازی
networking شبکه سازی
inceration موم سازی
incavation پوک سازی
impregnation ابستن سازی
conditioning شایسته سازی
immortalization جاوید سازی
image formation تصویر سازی
extinction خاموش سازی
nidificate لانه سازی
ichnography زمینه سازی
heterodyne reception زنه سازی
harmonization هم اهنگ سازی
refreshing دوباره سازی
glycogenesis گلیکوژن سازی
forgery سند سازی
forgery صورت سازی
oblieration پاک سازی
glasswork شیشه سازی
gemination جفت سازی
reduction ساده سازی
gelatination دلمه سازی
obliteration پاک سازی
implementation پیاده سازی
obscuration تیره سازی
refreshingly دوباره سازی
infuriation خشمگین سازی
forgeries صورت سازی
curtailment کوتاه سازی
haematogenesis خون سازی
gunsmithery تفنگ سازی
illuminations روشن سازی
grillwork سبد سازی
grillwork شبکه سازی
stripping برهنه سازی
illumination روشن سازی
solution چاره سازی
solutions چاره سازی
metabolic سوخت و سازی
gold beating زرورق سازی
gnomonics فن شاخص سازی
forgeries سند سازی
roofing سقف سازی
inculcation جایگیر سازی
negation خنثی سازی
lancination پاره سازی
lancination مجروح سازی
lamponery هجونامه سازی
intrigues زمینه سازی
intrigue زمینه سازی
manumission ازاد سازی
materialization مادی سازی
modeling نمونه سازی
maximization بیشینه سازی
mealing نرم سازی
irreticence فاش سازی
wearisomeness کسل سازی
irksomeness کسل سازی
landscape painting منظره سازی
lapidation سنگسار سازی
braziers برنج سازی
magnifcation بزرگ سازی
brazier برنج سازی
machine building ماشین سازی
machicolation مزغل سازی
shipbuilding کشتی سازی
malting مالت سازی
liquefaction ابگونه سازی
evacuation تهی سازی
regionalism منطقه سازی
levigation نرم سازی
flooding غرقه سازی
weaponry اسلحه سازی
latticing شبکه سازی
invalidation باطل سازی
coaching اماده سازی
plaster of Paris گچ مجسمه سازی
renewals تازه سازی
intensification پر قوت سازی
mutualization دو طرفه سازی
latticework شبکه سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
inebriation مست سازی
individuation جدا سازی
lapidification سنگ سازی
mystification گیج سازی
individualization فرد سازی
reconstruction دوباره سازی
individualization منفرد سازی
vaporization بخار سازی
mythopoetic اساطیر سازی
histrionics صحنه سازی
scenery صحنه سازی
municipalize شهر سازی
simplifications ساده سازی
microminiaturization ریز سازی
simplification ساده سازی
statues پیکر سازی
statue پیکر سازی
microsoft بهنگام سازی
minimalization کمینه سازی
minimization کمینه سازی
miseenscene صحنه سازی
modeller قالب سازی
renewal تازه سازی
mortar mixing ملات سازی
inurement معتاد سازی
stacking پشته سازی
bedevilment شیطان سازی
cooperage پیت سازی
balladry تصنیف سازی
countersink خزینه سازی
crystallization بلور سازی
curriery چرم سازی
dactyliography نگین سازی
atomization ریز سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com