English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (2 milliseconds)
English Persian
coextensive هم حدود وثغور
Search result with all words
compass حدود وثغور حوزه
Other Matches
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
neighborhoods حدود
neiggourhood حدود
definitions حدود
definition حدود
vicinity حدود
purview حدود
precincts حدود
precinct حدود
roughly <adv.> حدود
scantling حدود
confining حدود
confine حدود
neighbourhood حدود
neighbourhoods حدود
module حدود
modules حدود
ambit حدود
tethers حدود
tethering حدود
tethered حدود
tether حدود
compass حدود
ranges حدود
ranged حدود
range حدود
in the neighbourhood در حدود
perambulation حدود
limit حدود
delimited حدود
delimit حدود
well-nigh در حدود
delimiting حدود
thereabouts در آن حدود
delimits حدود
well nigh در حدود
realm حدود
about در حدود
about <adv.> حدود
scope حدود
realms حدود
confinement تحدید حدود
class interval حدود طبقه
yawed تجاوز از حدود
class limits حدود طبقه
coastal frontier حدود ساحلی
reached وسعت حدود
verges نزدیکی حدود
verge نزدیکی حدود
purview of an occupation حدود کاری
yaw تجاوز از حدود
reaches وسعت حدود
in the neighborhood of در حدود [ریاضی]
reaching وسعت حدود
whereabouts درچه حدود
reach وسعت حدود
confidence limits حدود اعتماد
thereabouts در حدود آن وقت
limits of confidence حدود اطمینان
probability limits حدود احتمالی
within cry در حدود صد ارس
purview حدود میدان
with in ear shot در حدود صدا رس
trimester در حدود سه ماه
therabout دران حدود
limit of fire حدود اتش
confidence limits حدود اطمینان
delimitation تحدید حدود
delimitation تعیین حدود
graphic limits حدود گرافیکی
hereabout دراین حدود
in round numbers 00 در حدود 001 عد د
limit check مقابله حدود
thereabout دران حدود
out- خارج از حدود
ranges حدود محدوده
vicinity در حدود در اطراف
gamut حدود حیطه
frontiers حدود و ثغور
range حدود محدوده
range حدود وسعت
boundaries حدود چیزی
demarcation تعیین حدود
boundary حدود یکان
ranges حدود وسعت
boundary حدود چیزی
ranged حدود وسعت
ranged حدود محدوده
peripheries محیط حدود
out خارج از حدود
outed خارج از حدود
boundaries حدود یکان
periphery محیط حدود
lines حدود رویه
runs ردپا حدود
run ردپا حدود
line حدود رویه
orbit دور حدود فعالیت
mark out a ground تحدید حدود زمین
limitation clause عبارت تعیین حدود
limitation clause ماده تعیین حدود
orbits دور حدود فعالیت
outre خارج از حدود معمولی
orbited دور حدود فعالیت
delimits تعیین کردن حدود
delimit تعیین کردن حدود
delimited تعیین کردن حدود
delimited تحدید حدود کردن
delimit تحدید حدود کردن
delimiting تعیین کردن حدود
thereabouts در حدود آن میزان یا تعداد
delimiting تحدید حدود کردن
delimits تحدید حدود کردن
whereabout حدود تقریبی مکان
ultra vires تجاوز از حدود اختیارات
scope میدان و برد و حدود
abound تعیین حدود کردن
tolerances حدود قابل تحمل
demarcated تعیین حدود کردن
demarcates تعیین حدود کردن
sphere مرتبه حدود فعالیت
tolerance حدود قابل تحمل
demarcating تعیین حدود کردن
format حدود و مشخصات فرش
pegs تعیین حدود کردن
spheres مرتبه حدود فعالیت
inbound محصور در حدود معینی
peg تعیین حدود کردن
demarcate تعیین حدود کردن
ultra vires خارج از حدود اختیارات قانونی
quart پیمانهای در حدود بیک لیتر
as far as in me lies تا انجاکه در حدود توانایی من است
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
ultra vires بیش از حدود اختیارات قانونی
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
corrida برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
quarts پیمانهای در حدود بیک لیتر
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
to make both ends meet در حدود درامد خود خرج کردن
transition layer منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
neatline خطوط باریک حدود کناره نقشه
to live beyond one's means بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
limit of fire حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
iron pyrites ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
buddy line طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
ultra vires بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
to mark out a ground حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
metric ton مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
parameters زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
elastic banding روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
hard sectored دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
transputer - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
golf course زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf courses زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
banding روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
something like 00 rials سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
vase design طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
Tibet تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com