English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (7 milliseconds)
English Persian
mess هم غذایی
messes هم غذایی
Search result with all words
regimen پرهیز غذایی
regimens پرهیز غذایی
botulism مسمومیت غذایی حاد
cereal حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
brunch غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
foodstuff ماده غذایی
foodstuffs ماده غذایی
commissaries فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
fudge غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
ration جیره غذایی
rationed جیره غذایی
rations جیره غذایی
malnutrition تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
alimentary غذایی
food poisoning مسمویت غذایی
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
dietary مربوط به رژیم غذایی
diet برنامه غذایی
diet رژیم غذایی
dieted برنامه غذایی
dieted رژیم غذایی
dieting برنامه غذایی
dieting رژیم غذایی
diets برنامه غذایی
diets رژیم غذایی
food chain زنجیره غذایی
food chains زنجیره غذایی
agrobiology مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
alimental غذایی
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
cure meat نمک سود کردن مواد غذایی
dailgy food allowance جیره غذایی روزانه
dietetic وابسته به رژیم غذایی
dietetical غذایی
dietetics فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
dietetics برنامه ریزی غذایی
food deprivation محرومیت غذایی
food dtufe stuff ماده غذایی
food industries صنایع غذایی
food packet بسته غذایی
food perference رجحان غذایی
food preference پسند غذایی
food program برنامه غذایی
food pyramid هرم غذایی
food web شبکه غذایی
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
lymph شیره غذایی
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
nutritiveness خاصیت غذایی
provision room انبار مواد غذایی
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
self digestion جذب خود بخود مواد غذایی
sitology علم تغذیه ورژیم غذایی
stirabout غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
table of food equivalents جدول ارزش جیره غذایی
trophic غذایی
convenience food غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
Adulterated foodstuff. مواد غذایی تقلبی
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I musn't eat food containing ... من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
to have the munchies for something یکدفعه هوس چیزی [غذایی] را کردن
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com