Dictiornary-Farsi | هنجار نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
unnormalized	هنجار نشده


Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
norms	هنجار
homogeneous	هنجار
norm	هنجار
normalized	هنجار
bezel	هنجار
normal	به هنجار
normless	بی هنجار
normalcy	هنجار نرم
norm group	گروه هنجار
test norm	هنجار ازمون
social norm	هنجار اجتماعی
normalized number	عدد هنجار
percentile norm	هنجار صدکی
local norm	هنجار محلی
developmental norm	هنجار رشدی
comention	هنجار پذیری
grade norm	هنجار کلاسی
autia	هنجار پذیری
normal form	صورت هنجار
normalized form	صورت هنجار
normalized	هنجار شده
normal	هنجار معمول
age norm	هنجار سنی
prenormalized	پیش هنجار شده
normalized score	نمره هنجار شده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
normalize	تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising	تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises	تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalizes	تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised	تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
uncharged	پر نشده
unbowed	خم نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
unquestioned	بحث نشده
unquestioned	بررسی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
savaging	رام نشده
uncommitted	تقبل نشده
unclaimed	مطالبه نشده
uncut	از هم جدا نشده
uncut	قطع نشده
uncut	بریده نشده
savaged	رام نشده
haggard	رام نشده
unfulfilled	اجرا نشده
savages	رام نشده
unfulfilled	انجام نشده
undisturbed	مختل نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unpublished	نشر نشده
unpublished	چاپ نشده
uncontrolled	مهار نشده
unalloyed	الیاژ نشده
uninvited	دعوت نشده
unworn	استعمال نشده
unworn	کهنه نشده
unpaid	پرداخت نشده
uncontrolled	کنترل نشده
unwashed	شسته نشده
unevaluated <adj.>	بررسی نشده
wound less	زخمی نشده
unguarded	حساب نشده
unguarded	حراست نشده
unattached	توفیق نشده
unattached	اعزام نشده
unearned	کسب نشده
unabridged	تلخیص نشده
unabridged	کوتاه نشده
unconnected	وصل نشده
unchanged	عوض نشده
unbidden	دعوت نشده
unabated	کاسته نشده
roughdry	اطو نشده
intemerate	بی ناموس نشده
innascible	زایده نشده
undirected	هدایت نشده
inextinct	نیست نشده
inedited	چاپ نشده
inedited	منتشر نشده
undisiplined	تربیت نشده
increate	افریده نشده
in sheets	صحافی نشده
in quires	صحافی نشده
undefined	تعریف نشده
undeeded	در سندقید نشده
uncoditioned	شرط نشده
tenantless	اشغال نشده
the date was not specified	نشده بود
unaccommodated	فراهم نشده
unaccomplished	انجام نشده
unbacked	رام نشده
unbowed	سر کوب نشده
non switched line	خط گزینه نشده
uncircumcised	ختنه نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncoditioned	قطعی نشده
imperforate	منگنه نشده
unexploded	منفجر نشده
unleached	سفید نشده
unseen	مکشوف نشده
unseen	مشاهده نشده
sightless	دیده نشده
unsight	دیده نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
unstudied	مطالعه نشده
unsung	سروده نشده
unsung	ستایش نشده
unsung	خوانده نشده
unthickened	تغلیظ نشده
unshod	نعل نشده
unpremediated	تصور نشده
unasked	سوال نشده
unlicked	لیسیده نشده
unsought	کاوش نشده
custom uncleared	ترخیص نشده
unspotted	ننگین نشده
unpolished	پرداخت نشده
unsaturate	اشباع نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaved	پس انداز نشده
unset	ثابت نشده
unevaluated <adj.>	آزمایش نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
unaudited <adj.>	ممیزی نشده
unchecked <adj.>	ممیزی نشده
unevaluated <adj.>	ممیزی نشده
unexamined <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	ممیزی نشده
untested <adj.>	ممیزی نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
virgins	استفاده نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
virgin	استفاده نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
unread	خوانده نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	امتحان نشده
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
unexamined <adj.>	امتحان نشده
uninspected <adj.>	امتحان نشده
untested <adj.>	امتحان نشده
inexact	درست نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unverified <adj.>	تست نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
undetected	کشف نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
inviolate	نقض نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
uncounted	شمرده نشده
open	واریز نشده
opened	واریز نشده
opens	واریز نشده
unchecked <adj.>	آزمایش نشده
unfinished	تمام نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
undyed <adj.>	رنگرزی نشده
unexamined <adj.>	آزمایش نشده
uninspected <adj.>	آزمایش نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
unexamined <adj.>	کنترل نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده