English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (39 milliseconds)
English Persian
potboiler هنرمند یا کار هنری مبتذل
Other Matches
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
virtuosos هنرمند
craftsman هنرمند
craftsmen هنرمند
handicraftsman هنرمند
artificer هنرمند
handicraft هنرمند
artists هنرمند
artist هنرمند
virtuoso هنرمند
virtuosi هنرمند
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
artistic مانندهنرپیشه و هنرمند
romanticist هنرمند رومانتیک
computer artist هنرمند کامپیوتر
artist نقاش و هنرمند موسیقیدان
artists نقاش و هنرمند موسیقیدان
platitudinous مبتذل
tatty مبتذل
platitudinarian مبتذل
exoterical مبتذل
stale مبتذل
copybook مبتذل
well worn مبتذل
well-worn مبتذل
hackneyed مبتذل
hach مبتذل
trity مبتذل
trite مبتذل
trivial مبتذل
vulgar مبتذل
prosaism مبتذل نویسی
trivialism چیز مبتذل
cliche کلمه مبتذل
hach مبتذل کردن
banal مبتذل معمولی
commonplace معمولی مبتذل
everyday معمولی مبتذل
stale مبتذل کردن
humdrum ملالت مبتذل
truistic بدیهی مبتذل
tags گفته مبتذل
trivializes مبتذل کردن
tag مثال مبتذل
tag گفته مبتذل
trivialized مبتذل کردن
trivialize مبتذل کردن
trivializing مبتذل کردن
tags مثال مبتذل
trivialised مبتذل کردن
trivialising مبتذل کردن
trivialises مبتذل کردن
pedestrian وابسته به پیاده روی مبتذل
pedestrians وابسته به پیاده روی مبتذل
hackney مبتذل کردن زیاداستعمال شده
bromides نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
bromide نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
artlessness بی هنری
henry هنری
artistical هنری
worked اثارادبی یا هنری
chujjah به سبک هنری
artistic sense ذوق هنری
connoisseur منتقد هنری
athenaeum مدرسهء هنری
studio کارگاه هنری
artist's workshop studio کارگاه هنری
henry the f. هنری یکم
studios کارگاه هنری
inartistic غیر هنری
mh میلی هنری
millihenry میلی هنری
mongram امضای هنری
chiyjah به سبک هنری
compositions ترکیب هنری
composition ترکیب هنری
henry the f. هنری اول
work of art کار هنری
works of art کار هنری
chiyjah معماری هنری
chujjah معماری هنری
artistic aptitude استعداد هنری
work اثارادبی یا هنری
atelier کارگاه هنری
objets d'art چیز هنری
atheneum مدرسهء هنری
objet d'art چیز هنری
prolusion اثر هنری مقدماتی
artistically بطور هنرمندانه یا هنری
piracy دزدی هنری یاادبی
fine art هر مهارت هنری وفریف
idealism سبک هنری خیالی
Art Nouveau مکتب هنری آرنوو
chef d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
masterstrokes نازک کاری هنری
masterstroke نازک کاری هنری
chefs-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
ballets رقص ورزشی و هنری
composition سرایش قطعه هنری
romanticism مکتب هنری رومانتیک
ballet رقص ورزشی و هنری
chef-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
compositions سرایش قطعه هنری
tp perfect oneself in an art در هنری سرامد یا کامل شدن
cubist وابسته به مکتب هنری کوبیسم
meier art judgement test ازمون قضاوت هنری مایر
blazonry نمایش و جلوه هنری پرشکوه
bric-a-brac [اشیا عتیقه و هنری کوچک]
magnum opus مهمترین اثر ادبی یا هنری
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
cubistic وابسته به مکتب هنری کوبیسم
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
Impressionism سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos خوش قریحه دارای ذوق هنری
virtuoso خوش قریحه دارای ذوق هنری
cognoscente متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
virtuosi خوش قریحه دارای ذوق هنری
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
postimpressionism سبک هنری تجسم عین منافر
schmalz موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
sgraffito تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
Memling motif طرح گل مملینگ [این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
vulgarize پست کردن مبتذل کردن
bureaus ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com