English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
English Persian
mimer هنرپیشه مقلد وکمیک
Other Matches
imitators مقلد
clown مقلد
clowned مقلد
clowning مقلد
clowns مقلد
parroter مقلد
impressionists مقلد
sequacious مقلد
parodist مقلد
merry andrew مقلد
infringer مقلد
funny man مقلد
emulator مقلد
limitator مقلد
copycat مقلد
copycats مقلد
imitator مقلد
impressionist مقلد
follwer مقلد تعقیب کننده
zany مقلد میمون صفت
mockingbird مرغ مقلد امریکای شمالی
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
follower پیرو مذهب شیعه مقلد
followers پیرو مذهب شیعه مقلد
thespians هنرپیشه
actors هنرپیشه
actor هنرپیشه
thespian هنرپیشه
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
scene stealer هنرپیشه خودنما
playact هنرپیشه شدن
premieres هنرپیشه برجسته
premiere هنرپیشه برجسته
premiered هنرپیشه برجسته
premier هنرپیشه برجسته
premiering هنرپیشه برجسته
craftsmen هنرپیشه صنعت گر
craftsman هنرپیشه صنعت گر
an aspiring actress هنرپیشه ای [زن] نامجو
artist هنرپیشه صنعتگر
premiers هنرپیشه برجسته
artists هنرپیشه صنعتگر
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
prima ballerinas هنرپیشه اول بالت
prima ballerina هنرپیشه اول بالت
stand in جانشین هنرپیشه شدن
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins جانشین هنرپیشه شدن
audition ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioned ازمایش هنرپیشه سامعه
auditions ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioning ازمایش هنرپیشه سامعه
comedians هنرپیشه نمایشهای خنده دار
tiring room محل تعویض لباس هنرپیشه
tiring house محل تعویض لباس هنرپیشه
comedian هنرپیشه نمایشهای خنده دار
integrated برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
ham ران و کفل مقلد بی ذوق وبی مزه تازه کار
mummer هنرپیشه صامت بازیگر نقابدار ایام نوئل
leading man هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
understudies هنرپیشه علی البدل شدن عضو علی البدل
understudy هنرپیشه علی البدل شدن عضو علی البدل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com