English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (50 milliseconds)
English Persian
to consult one's pillow هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
Search result with all words
to take counsel of one'spillow شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
Other Matches
cogitates اندیشه کردن
meditating اندیشه کردن
ponders اندیشه کردن
to bethink oneself اندیشه کردن
mused اندیشه کردن
cogitate اندیشه کردن
cogitated اندیشه کردن
cogitating اندیشه کردن
pondering اندیشه کردن
meditates اندیشه کردن
meditated اندیشه کردن
meditate اندیشه کردن
muses اندیشه کردن
muse اندیشه کردن
to set one's affection اندیشه کردن
trow اندیشه کردن
conspiratress اندیشه کردن در
bethink اندیشه کردن
pondered اندیشه کردن
ponder اندیشه کردن
to r.over something درچیزی اندیشه کردن
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
extemporizing بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to meditate on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to form a notion اندیشه کردن خیال بستن
extemporises بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to contemplate about/on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
extemporising بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminated اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporizes بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminating اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminates اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporized بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminate اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporize بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to ruminate on something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to speak one's mind اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
deliberate اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberated اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberates اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberating اندیشه کردن کنکاش کردن
boot خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
to cry wolf too often کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
plegaphonia گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
shadow RAM ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
parallelled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
parallels بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
hard hyphen خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write black printer چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
ideas اندیشه ها
extemporarily بی اندیشه
offhanded بی اندیشه
thought اندیشه
thoughts اندیشه
offhandedly بی اندیشه
devisal اندیشه
on the impluse of the moment بی اندیشه
extemporal بی اندیشه
meditation اندیشه
concept اندیشه
ponderation اندیشه
notional اندیشه
concepts اندیشه ها
conception اندیشه
brainchild اندیشه
excogitation اندیشه
rapt in meditation اندیشه
internal conception اندیشه
afterthought پس اندیشه
second thoughts اندیشه
incogitant بی اندیشه
mentalities اندیشه
ideas اندیشه
mentality اندیشه
idea اندیشه
anxiety اندیشه
afterthoughts پس اندیشه
by rote بی اندیشه
reflexion اندیشه
anxieties اندیشه
solicitude اندیشه
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
association of ideas تداعی اندیشه ها
bubbling اندیشه پوچ
bubbles اندیشه پوچ
musingly در حال اندیشه
bubbled اندیشه پوچ
notions اندیشه فکر
bubble اندیشه پوچ
forethought اندیشه قبلی
woriless بی غم اسوده بی اندیشه
ponderingly اندیشه کنان
brooder اندیشه کننده
overwhelmed with reflection مستغرق اندیشه
intellectual history تاریخ اندیشه ها
deliberation اندیشه تامل
reflection بازتاب اندیشه
considered با اندیشه صحیح
notion اندیشه فکر
cogitation اندیشه وتفکر
an absurd notion اندیشه پوچ
cerebrotonia اندیشه ورزی
opinion رای اندیشه
deliberations اندیشه تامل
cerebrotonic اندیشه ورز
thought stopping technique فن بازداری اندیشه
thought reading اندیشه خوانی
cogitable اندیشه پذیر
thinkable اندیشه پذیر
telepathy اندیشه خوانی
opinions رای اندیشه
cogitativeness قوه اندیشه
otherworldiness اندیشه عاقبت
worries اندیشه نگرانی
worry اندیشه نگرانی
mentalities شیوه اندیشه
speculative مربوط به اندیشه
economic thought اندیشه اقتصادی
idiographic اندیشه نگار
plan تدبیر اندیشه
refelectingly اندیشه کنان
plans تدبیر اندیشه
ideation اندیشه پردازی
prenotion پیش اندیشه
mentality شیوه اندیشه
immersed in thinking غرق اندیشه
syntaxic thought اندیشه منطقی
ideational fluency سیالی اندیشه
devisable شایسته اندیشه
premeditatedly با اندیشه قبلی
ideality اندیشه گرایی
delib erator اندیشه کننده
plucks عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
pluck عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
unpainted spot تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
thinking type سنخ اندیشه ورز
pursuance of a plan تعقیب اندیشه یا نقشهای
the seat thought مرکز اندیشه یا فکر
ideographs حروف اندیشه نگاری
cogitative مربوط به اندیشه وتفکر
homo sapiens انسان اندیشه ورز
to go off half بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
conceptualize تصور یا اندیشه چیزی راکردن
to open one's mind اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
intrusive thoughts اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
night time هنگام شب
terming هنگام
gamut هنگام
oestrum هنگام
night-time هنگام شب
termed هنگام
moments هنگام
times هنگام
at night شب هنگام
at nightfall شب هنگام
term هنگام
timed هنگام
at dark هنگام شب
during هنگام
season هنگام
seasoned هنگام
seasons هنگام
at the same moment در آن هنگام
nightfall شب هنگام
night season شب هنگام
night season هنگام شب
moment هنگام
time هنگام
nighttide شب هنگام
night tide هنگام شب
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
when entering هنگام ورود
at one's leisure هنگام فراغت
dusk هنگام غروب
binding time هنگام انقیاد
at noon هنگام فهر
updated به هنگام دراوردن
execution time هنگام اجرا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com