Dictiornary-Farsi | هنگام ورود | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
on arrival	هنگام ورود
when entering	هنگام ورود


Search result with all words

free form	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
synchronous	کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
transubstantiation	اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
dead on arrival	مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
Other Matches

batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
arrival	ورود
entrance fee	حق ورود
arrivals	ورود
re entry	ورود
importing	ورود
entree	ورود
entranced	ورود
entrances	ورود
introit	ورود
introgression	ورود
inning	ورود
induction	ورود
inductions	ورود
ingression	ورود
ingress	ورود
infare	ورود
import	ورود
imported	ورود
entrancing	ورود
entry	ورود
entrance	ورود
re-entry	ورود
entrance fees	حق ورود
accession	ورود
arr	ورود
air inclusion	ورود هوا
admitance	ورود
right of entry	حق ورود
importation	ورود
appulse	ورود
imported	مفهوم ورود
free entrance	ورود مجانی
energy intake	ورود انرژی
capital inflow	ورود سرمایه
tardiness	تاخیر ورود
log in sequrity	ایمنی ورود
influx	ورود هجوم
forcible entry	ورود عدوانی
first in first out	به ترتیب ورود
influxes	ورود هجوم
admission	اجازهء ورود
admissions	اجازهء ورود
importing	مفهوم ورود
port of entry	بندرمحل ورود
import	مفهوم ورود
house warming	جشن ورود
landding	ورود بخشکی
landfall n	ورود بخشکی
approach ramp	فرازای ورود
admittance	ورود دخول
homecoming	ورود بخانه
homecomings	ورود بخانه
arrival hall	سالن ورود
acetylation	ورود ریشهء
intrant	ورود رسمی
intervance of third party	ورود ثالث
input of current	ورود جریان
house-warmings	جشن ورود
house-warming	جشن ورود
inlet time	زمان ورود
initation	ورود بعضویت
arrival rate	نرخ ورود
first in first out	بترتیب ورود
receipt statement	اعلامیه ورود
data insertion	ورود داده ها
tokens	اجازه ورود
token	اجازه ورود
entree	اجازهء ورود
arrival hall	سالن ورود
inlet	ورود دخول
inlets	ورود دخول
tokens	بلیط ورود
data import	ورود داده
advent	ظهور و ورود
entering angle	زاویه ورود
token	بلیط ورود
landfall	ورود بخشکی
ease of entry	سهولت ورود
entry side	جهت ورود
entry	ورود راهرو
fifo	به ترتیب ورود
cost to entry	هزینه ورود
landing	ورود بخشکی
landing	ورود به خشکی
landings	ورود بخشکی
due in	در شرف ورود
landings	ورود به خشکی
landfalls	ورود بخشکی
reebtry	ورود مجدد
entry point	نقطه ورود
entranced	ورودیه اجازه ورود
gangplank	تخته ورود به ناو
entranced	حق ورود دروازهء دخول
entrance	ورودیه اجازه ورود
entrances	حق ورود دروازهء دخول
gangplanks	تخته ورود به ناو
entrance	حق ورود دروازهء دخول
entrancing	ورودیه اجازه ورود
entrancing	حق ورود دروازهء دخول
entrances	ورودیه اجازه ورود
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
coast in point	نقطه ورود به ساحل
clearance inwards	مجوز ورود کشتی
estimated time of arrival	زمان تقریبی ورود
fifo	خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
gold import point	نقطه ورود طلا
let someone through	اجازه ورود دادن
gates	وسایل ورود ورودیه
gate	وسایل ورود ورودیه
inflow of foreign funds	ورود وجوه خارجی
entry plan	طرح ورود به بندر
ingress	حق دخول اجازه ورود
visa	اجازه ورود به کشوربیگانه
infare	مهمانی بمناسبت ورود
visas	اجازه ورود به کشوربیگانه
barrier to entry	منع ورود به صنعت
raids	ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry	ورود جمله به زیرروال
search warrant	حکم بازرسی و ورود
search warrants	حکم بازرسی و ورود
police raid	ورود ناگهانی پلیس
inflow of labor	جریان ورود کارگر
round-up	ورود ناگهانی پلیس
bust [colloquial]	ورود ناگهانی پلیس
lifo	به ترتیب عکس ورود
law of prior entry	قانون تقدم ورود
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
raiding	ورود ناگهانی پلیس
raided	ورود ناگهانی پلیس
raid	ورود ناگهانی پلیس
hails	اعلام ورود کردن
hailing	اعلام ورود کردن
hailed	اعلام ورود کردن
hail	اعلام ورود کردن
nonjoinder	عدم ورود در دعوا
last in first out	به ترتیب عکس ورود
last in first out	بترتیب عکس ورود
timed	هنگام
during	هنگام
night season	شب هنگام
time	هنگام
nightfall	شب هنگام
termed	هنگام
gamut	هنگام
term	هنگام
oestrum	هنگام
times	هنگام
seasons	هنگام
at the same moment	در آن هنگام
night season	هنگام شب
season	هنگام
at dark	هنگام شب
seasoned	هنگام
at night	شب هنگام
nighttide	شب هنگام
night time	هنگام شب
at nightfall	شب هنگام
night-time	هنگام شب
moments	هنگام
moment	هنگام
night tide	هنگام شب
terming	هنگام
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
gangways	محل ورود و خروج از ناو
docl pass	گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
house-warming	جشن ورود بخانه تازه
sign-on	ورود به سیستم [رایانه شناسی]
time table	جدول زمانی ورود و عزیمت
house warming	جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards	ورود کشتی به محوطه گمرک
house-warmings	جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards	اعلامیه ورود کشتی به گمرک
to announce one's arrival	ورود خود را اعلام کردن
we watched for his arrival	منتظر ورود او شدیم یا بودیم
customs entry	افهار یا اعلام ورود به گمرک
rje	ورود برنامه ازراه دورEntry ob
free entry	ورود ازاد بنگاهها به صنعت
gangway	محل ورود و خروج از ناو
on occasion	هنگام لزوم
update	به هنگام دراوردن
to die in harness	هنگام کار
translate time	هنگام ترجمه
spring time	هنگام بهار
inprocess	هنگام کار
playtime	هنگام بازی
dusk	هنگام غروب
in case of emergency	هنگام اضطرار
on seeing him	هنگام دیدن او
compile time	هنگام همگردانی
updates	به هنگام دراوردن
hexachord	هنگام شش بردهای
here's to you	هنگام نوشیدن
hard times	هنگام تنگدستی
updated	به هنگام دراوردن
wintertime	هنگام زمستان