Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (1 milliseconds)
English
Persian
aviation
هواپیمایی
Other Matches
monoplance
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
anti air
ضد هواپیمایی
counter air
ضد هواپیمایی
airlines
شرکت هواپیمایی
antiair warfare
جنگ ضد هواپیمایی
aviate
هواپیمایی کردن
avionics
الکترونیک هواپیمایی
aviation authority
امور هواپیمایی
airline
شرکت هواپیمایی
sea plane
هواپیمایی دریایی
aircraft section
قسمت هواپیمایی
aeromechanics
فن مکانیک هواپیمایی
air officer
افسر هواپیمایی
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
aeromechanic
مربوط به مکانیک هواپیمایی
aviation sotre keeper
انبار دار قسمت هواپیمایی
quadraplane
هواپیمایی با چهار بال روی هم
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
squadron
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
squadrons
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
aircraft defective
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
landplane
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
visual interceptor
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
hydroplane
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplanes
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
tactical air
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
marine aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com