Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
landplane
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
Other Matches
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
wet take off
برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
leg side
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
monoplance
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
legs
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
leg
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
rises
برخاستن
levitating
برخاستن
arisen
برخاستن
levitates
برخاستن
levitated
برخاستن
levitate
برخاستن
to make a move
برخاستن
arising
برخاستن
arises
برخاستن
uprise
برخاستن
arise
برخاستن
get up
برخاستن
rise
برخاستن
step up
برخاستن
get out
برخاستن
to get off
برخاستن ازروی
to stand up
وایستادن برخاستن
uprise
از خواب برخاستن
upped
برخاستن بالارفتن
upping
برخاستن بالارفتن
up
برخاستن بالارفتن
to keep late hours
دیر برخاستن
resurge
دوباره برخاستن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
collapse
برخاستن روی پرتابگر
collapsed
برخاستن روی پرتابگر
blast
برخاستن از سکوی پرتاب
collapses
برخاستن روی پرتابگر
collapsing
برخاستن روی پرتابگر
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
blasts
برخاستن از سکوی پرتاب
to keep early Šor good Šhours
زود خوابیدن وزود برخاستن
rise
از خواب برخاستن طغیان کردن
takeoffs
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
takeoff
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
rises
از خواب برخاستن طغیان کردن
anti air
ضد هواپیمایی
counter air
ضد هواپیمایی
aviation
هواپیمایی
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
antiair warfare
جنگ ضد هواپیمایی
aircraft section
قسمت هواپیمایی
aeromechanics
فن مکانیک هواپیمایی
avionics
الکترونیک هواپیمایی
sea plane
هواپیمایی دریایی
airline
شرکت هواپیمایی
airlines
شرکت هواپیمایی
air officer
افسر هواپیمایی
aviation authority
امور هواپیمایی
aviate
هواپیمایی کردن
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
aeromechanic
مربوط به مکانیک هواپیمایی
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
aviation sotre keeper
انبار دار قسمت هواپیمایی
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
quadraplane
هواپیمایی با چهار بال روی هم
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
squadron
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
squadrons
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
omnipotent
قادر مطلق
free swimming
قادر به شنا
numerate
قادر شمردن
omnipotent
قادر متعال
almightly
قادر مطلق
all-powerful
قادر مطلق
motile
قادر بجنبش
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft defective
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
solvents
قادر به پرداخت قروض
enables
قادر ساختن توانا
enabled
قادر ساختن توانا
enabling
قادر ساختن توانا
solvable
قادر بتادیه وام
solvent
قادر به پرداخت دیون
enable
قادر ساختن توانا
literacy
قادر به خواندن بودن
solvents
قادر به پرداخت دیون
solvent
قادر به پرداخت قروض
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design gross weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
capability
قادر به انجام کاری بودن
may
توانایی داشتن قادر بودن
thermoduric
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
acatamathesia
قادر بدرک سخن نبودن
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
enable
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
facility
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enabling
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
enabled
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
streamliner
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
interactive
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
able to withstand contamination
<adj.>
قادر به مقاومت در برابر آلودگی
[بوم شناسی]
absolutism
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
ectogenic
قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
storage
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
aerospace vehicle
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
macro
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
graphics
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
programmer
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
gyrodyne
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
faults
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
edp
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
fault
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
communicating word processor
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
handles
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
hypermedia
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
communication
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
recorder
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
recorders
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
chips
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
commodities
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
integrated
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
commodity
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
chip
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
sweeping
شامل
Inc
شامل
containing
شامل
in
شامل
in-
شامل
covering
شامل
far-reaching
شامل
including
شامل
inclusive
شامل
comprising
شامل
self inclusive
شامل
bulk
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
medium
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
mediums
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
memories
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
interactive
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
extending
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com