Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
hang-gliding	هوا سردستی بالهی بزرگ و بادبادک مانندی
Other Matches
pectoral fins	بالهی صدری
kites	بادبادک کاغذهوایی
kite	بادبادک کاغذهوایی
kite balloon	یکجوربالن بزمین بسته که به بادبادک درازمیماند
sketchiest	سردستی
sketchier	سردستی
sketchy	سردستی
sketchily	سردستی
in dishabille	بالباس سردستی
incomparability	بی مانندی
inimitability	بی مانندی
peerlessness	بی مانندی
knock-up	سردستی اماده کردن
knock up	سردستی اماده کردن
knock-ups	سردستی اماده کردن
frutescence	بوته مانندی
paradoxy	لغز مانندی
lactuarium	شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
wind tunnels	معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind tunnel	معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
berm	خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
megapod	بزرگ پا
majuscule	بزرگ
grossing	بزرگ
bulkier	بزرگ
extras	بزرگ
mightiest	بزرگ
extra	بزرگ
vast	بزرگ
headmen	بزرگ
nonus	بزرگ
hugeous	بزرگ
massive	بزرگ
majuscular	بزرگ
headman	بزرگ
massively	بزرگ
king size	بزرگ
large sized	بزرگ
of a large size	بزرگ
long ton	تن بزرگ
macro	بزرگ
large sized a	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
extra-	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
immane	بزرگ
full bottomed	بزرگ
grave	بزرگ
smallest	بزرگ نه
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
biggest	بزرگ
smaller	بزرگ نه
small	بزرگ نه
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
extensive	بزرگ
eminent	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
doyenne	زن بزرگ
voluminous	بزرگ
bigger	بزرگ
egregious	بزرگ
adults	بزرگ
adult	بزرگ
dignified	بزرگ
bulky	بزرگ
decuman	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
mightier	بزرگ
big	بزرگ
great	بزرگ
great-	بزرگ
majestic	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
mighty	بزرگ
bulkiest	بزرگ
grossest	بزرگ
high	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
greatest	بزرگ
swith	بزرگ
vasty	بزرگ
jumbo	بزرگ
stour	بزرگ
highs	بزرگ
propylon	در بزرگ
large	بزرگ
spanking	بزرگ
highest	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
jumbos	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
spankings	بزرگ
enormous	بزرگ
grosses	بزرگ
majored	بزرگ
grosser	بزرگ
grossed	بزرگ
majoring	بزرگ
gross	بزرگ
major	بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
achievement	کار بزرگ
lump	بزرگ شدن
alcove	طاقچه بزرگ
lumped	بزرگ شدن
longbows	کمان بزرگ
emporia	بازار بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
foyer	راهرو بزرگ
heaved	بزرگ کردن
longbow	کمان بزرگ
heave	بزرگ کردن
lumps	بزرگ شدن
emporium	بازار بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
mausoleum	ارامگاه بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
archfiend	دیو بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
archduke	دوک بزرگ
archenemy	دشمن بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
zooms	بزرگ کردن
zoomed	بزرگ کردن
blundered	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
on a grand scale <adv.>	در مقیاس بزرگ
platter	بشقاب بزرگ
platters	بشقاب بزرگ
paterfamilias	بزرگ خانواده
magnification	بزرگ نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
zoom	بزرگ کردن
argosy	کشتی بزرگ
grandest	بزرگ مهم
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
distend	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distends	بزرگ کردن
billow	موج بزرگ اب
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
maximized	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
nemesis	دشمن بزرگ
magnified	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
magnifying	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
dilate	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
bulldog	نوعی سگ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
bollards	موت بزرگ
viola	ویولن بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
to develop [into]	بزرگ شدن
to grow [into]	بزرگ شدن
lofty	بلند بزرگ
bollard	موت بزرگ
whackings	خیلی بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com