Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
adrenaline |
هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است |
|
|
Other Matches |
|
topsides |
قسمت بالا |
topside |
قسمت بالا |
head piece |
قسمت بالا |
blood pressure |
فشارخون |
hypertension |
افزایش فشارخون |
sphygmomanometer |
فشارخون سنج |
systolic pressure |
فشارخون انقباضی |
nephrogenic |
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه |
altar-piece |
پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا] |
hotter |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
hot |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
hottest |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
pinions |
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال |
pinion |
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال |
pinioning |
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال |
internal secretion |
هورمون |
hormone |
هورمون |
androgenous |
هورمون |
androgenic |
هورمون |
hormones |
هورمون |
auxin |
هورمون گیاهی |
adh |
هورمون کاهنده ادرار |
adrenocorticotropic hormone |
هورمون ادرینو کورتیکوتروپیک |
antidiuretic hormone |
هورمون کاهنده ادرار |
tsh |
هورمون محرک غده تیروئید |
acth |
هورمون ادرینو کورتیکو تروپیک |
thyrotropic hormone |
هورمون محرک غده تیروئید |
thyroid stimulating hormone |
هورمون محرک غده تیروئید |
gonadotropic hormone |
هورمون محرک غده جنسی |
medical assemblage |
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران |
weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
centrifugal |
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز |
progestin |
هورمون مربوط به قبل ازدوره حاملگی |
ghrelin [hunger hormone] |
گرلین [هورمون اشتها آور] [بیوشیمی] |
progesterone |
هورمون مربوط به قبل از دوره حاملگی |
corticotropic hormone |
هورمون محرک قشر غده فوق کلیوی |
provision center |
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد |
armistise |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
center mark |
علامت مرکز نشانه مرکز |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
quartersaw |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
terne |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
terneplate |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
ecphora |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
plank |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
shuttling |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
long bone |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
whole blood center |
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
cross disbursing |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
dexiotropic |
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست |
dexiotropous |
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست |
army operations center |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
sections |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
reins |
کلیه ها |
all- |
کلیه |
kidneys |
کلیه |
all |
کلیه |
kidney |
کلیه |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
renal calculus |
ریگ کلیه |
floating kidney |
کلیه متحرک |
all arms |
کلیه نیروها |
all hands |
کلیه پرسنل |
renal gravel |
ریک کلیه |
entireforce |
کلیه نیرو |
renal |
وابسته به کلیه ها |
reniform |
کلیه مانند |
nephroptosis |
کلیه متحرک |
nephralgia |
قولنج کلیه |
reniform |
شبیه کلیه |
all men |
کلیه مردم |
paranephric |
مجاور کلیه |
entireforce |
کلیه قوا |
renal gravel |
حصات کلیه |
shuttle |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttles |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttle |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttles |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttled |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttled |
قسمت قسمت حرکت کردن |
executing agency |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
azoth |
علاج کلیه دردها |
reins |
محل کلیه در بدن |
paranephros |
غده روی کلیه |
ornis |
کلیه مرغان یک سرزمین |
against all risks |
در براب کلیه خطرات |
tenantary |
کلیه مستاجرین یک ملک |
spinwriter |
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا |
kidney stone [Calculus renalis] |
سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری] |
nephrolith |
سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری] |
chronic renal disease [CRD] |
نارسایی مزمن کلیه [پزشکی] |
The ship and all its crew were lost . |
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد |
the t. population |
کلیه جمعیت همه مردم |
Chronic kidney disease [CKD] |
نارسایی مزمن کلیه [پزشکی] |
the total population |
تمامی نفوس کلیه جمعیت |
demesne |
کلیه زمین مایملک یک شخص |
chronic kidney failure [CKF] |
نارسایی مزمن کلیه [پزشکی] |
syngraph |
سندی که به مهر و امضا کلیه |
all available |
کلیه توپخانه حاضر به تیر |
disclaim all liability |
کلیه بدهیها را انکار کردن |
renal calculus [Calculus renalis] |
سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری] |
chronic renal failure [CRF] |
نارسایی مزمن کلیه [پزشکی] |
To sweep the board . |
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن |
nephrosis |
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند |
adrenal |
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه |
adrenocortical |
وابسته به قشر غدهء فوق کلیه |
flora |
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه |
avifauna |
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه |
tenantry |
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک |
fauna |
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
vertically |
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق |
detachments |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
detachment |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
suet |
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند |
All thing considered. |
باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر ) |
troop test |
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی |
Cicim |
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش |
To pool resources to gether . |
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن |
All wages were scaled up to 15 per cent . |
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند |
showdowns |
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی |
cortin |
ماده فعاله قشر غده فوق کلیه |
showdown |
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی |
corporative state |
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند |
banc |
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود |
gentelmen's agreement |
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد |
comprehensive job |
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود |
formalism |
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور |
We ought to (should)examineit in all itsaspects. |
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم |
army nurse corps |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
identity matrix |
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند |
garrison forces |
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات |
farraginous |
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف |
This is contray to all moral principles ( codes ) . |
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است |
watershed management |
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها |
rio treaty |
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا |
pure interest |
سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود |
grand slam |
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند |
we underwrite the company |
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم |
grand slams |
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند |
to sell in lots |
قسمت قسمت فروختن |
shuttles |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttles |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
p.p.m |
قسمت در یک میلیون قسمت |
shuttled |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttled |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
parts per million |
قسمت در میلیون قسمت |
shuttle |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttle |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
throttling |
عبور قسمت به قسمت |
throttles |
عبور قسمت به قسمت |
throttled |
عبور قسمت به قسمت |
throttle |
عبور قسمت به قسمت |
the clouds above |
ابرهای بالا یا بالا سر |
executed contract |
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود |
legalism |
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود |
dat |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
tacit collusion |
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد |
historcicism |
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود |
ejectment |
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی |
ideology |
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان |
ideologies |
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
member banks |
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند |
cross refer |
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن |
cosmopolitanism |
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم |
codress procedure |
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام |
brood |
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی |
brooded |
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی |
broods |
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی |
apl |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی |
division police petty officer |
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت |
railway division |
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن |
cellular unit |
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا |
report |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
reports |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
delivered duty paid |
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد |
reported |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
pull up |
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن |
center line |
خط مرکز |
concentric |
هم مرکز |
centred |
مرکز |
center |
مرکز |
station |
مرکز |
centre forward |
مرکز |
centre |
مرکز |
intermediate exchange |
مرکز |
heart |
مرکز |
meddle |
مرکز |
acentric |
بی مرکز |
centered |
مرکز |
stationed |
مرکز |