Dictiornary-Farsi | هیبرید شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 170 (8 milliseconds)

English	Persian
hybridization	هیبرید شدگی


Other Matches

hybrid	هیبرید
resonance hybride	هیبرید رزونانسی
hybridization	هیبرید شدن
hebrides	جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
depression	کم شدگی
dostortion	کج شدگی
depressions	کم شدگی
neck	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
embeddeness	حک شدگی
erections	شق شدگی
erection	شق شدگی
bottling	نخ شدگی
the mast has raked	کج شدگی
necks	نخ شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
concretion	سفت شدگی
scleriasis	سفت شدگی
comminution	خرد شدگی
erasure	پاک شدگی
coagulation	دلمه شدگی
gelidity	بسته شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
tight coupling	جفت شدگی
carburization	پودر شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
acetification	ترش شدگی
turn over	واژگون شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
recvrvature	دولا شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
gasification	تبخیر شدگی
occlusion	جفت شدگی
occlusion	بسته شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
necking	باریک شدگی
liquescence	مایع شدگی
incalescence	گرم شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
invagination	غلاف شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
expurgation	پاک شدگی
desuetude	موقوف شدگی
purler	پرت شدگی از سر
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
pairing	جفت شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
expunction	پاک شدگی
intensification	افزون شدگی
expulsions	بیرون شدگی
depressions	گود شدگی
expulsion	بیرون شدگی
translocation	جابجا شدگی
leakage	فاش شدگی
leakages	فاش شدگی
contraction	جمع شدگی
contractions	جمع شدگی
coupling	جفت شدگی
acceptability	قبول شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
offset	دوخم شدگی
diffusion	پخش شدگی
congestion	جمع شدگی
paralysation	فلج شدگی
polarization	قطبی شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
scarlet	سرخ شدگی
dispersion	پخش شدگی
choking	اب بند شدگی
elongation	دراز شدگی
damnation	لعنت شدگی
encrustations	دلمه شدگی
encrustation	دلمه شدگی
smelting	ذوب شدگی
offsetting	دوخم شدگی
blot	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
puckers	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
removal	جدا شدگی
fading	محو شدگی
puckered	جمع شدگی
pucker	جمع شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
malposition	جابجا شدگی جنین
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
scleroma	سفت شدگی بافتها
scloroderma	سفت شدگی پوست
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
depression	گود شدگی فرودافت
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrinking	انقباض چوروک شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
maladies	فاسد شدگی بیماری
constrictions	فشار تنگ شدگی
constriction	فشار تنگ شدگی
condensation	جمع شدگی تکاثف
digression	پرت شدگی ازموضوع
depressions	گود شدگی فرودافت
shrinkage	وابست جمع شدگی
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
erasure	حک جای پاک شدگی
yielding	تسلیم شدگی فلز
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
hepatization	سفت شدگی بافته
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
erethism	تحریک شدگی زیاد
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
edge triggered	با رها شدگی لبهای
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
couplement	عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
lobation	قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
acceptance test	آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
arborization	شاخه شاخه شدگی
wrick	برگ برگ شدگی
delamination	لایه لایه شدگی
cleavage	ورقه ورقه شدگی
cleavages	ورقه ورقه شدگی