Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
exilian
وابسته بجلای بابل
Other Matches
postexilian
وابسته به پس از جلای بابل
post exilic
وابسته به پس از جلای بابل
pre exilic
وابسته به پیش از جلای بابل
pre exiliant
وابسته به پیش از جلای بابل
preexilian
وابسته به قبل ازدوره اسارت یهود در بابل
preexilic
وابسته به قبل از دوره اسارت یهود در بابل
the exile
جلای بابل
babylon
شهر بابل قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
syncop
وابسته به غش
pyrexic
وابسته به تب
cephalic
وابسته به سر
attendants
وابسته
attendant
وابسته
tuitionary
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
attributable
وابسته به
of kin
وابسته
elysian
وابسته به
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
federate
وابسته
belonging
وابسته ها
federated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
relative
وابسته
commissarial
وابسته به
hanger on
وابسته
comprador
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
congenerous
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
dependants
وابسته
monitorial
وابسته به
federates
وابسته
diphtheric
وابسته به
federating
وابسته
dependent
وابسته
affiliating
وابسته
dependant
وابسته
thereof
وابسته به ان
contingents
وابسته
riverrine
وابسته به
attached
وابسته
relevant
وابسته
febile
وابسته به تب
wedded
وابسته
pertaining
وابسته
israelitish
وابسته به
messianic
وابسته به
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
pertianing
وابسته
interdependent
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
elfin
وابسته به جن
attache
وابسته
sexual organs
وابسته به
levitical
وابسته به
contingent
وابسته
germane
وابسته
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
appurtenant
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
akin
وابسته
affiliated company
شرکت وابسته
perigean
وابسته به حضیضی
cosmic
وابسته بگیتی
perigeal
وابسته به حضیضی
petrologic
وابسته به سنگ
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
ranine
وابسته به وزغ
piscatory
وابسته به ماهیگیری
piscatorial
وابسته به صیدماهی
rectal
وابسته به مقعد
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
air attache
وابسته هوایی
altitudinal
وابسته به اوج
astronautical
وابسته به فضانوردان
perlitic
وابسته به مروارید
pharisaic
وابسته به فریسی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
jugular
وابسته بوریدوداجی
natatorial
وابسته به شنا
jugulars
وابسته بوریدوداجی
antichristian
وابسته به دجال
matrimonial
وابسته به عروسی
photic
وابسته به نوروروشنایی
aortal
وابسته بشاهرگ
oracular
وابسته به وحی
aortic
وابسته بشاهرگ
structurally
وابسته به بنا
petiolar
وابسته به برگدم
rectorial
وابسته به rector
analphabetic
وابسته به بیسوادی
rhinal
وابسته به بینی
surgical
وابسته به جراحی
anginal
وابسته به گلودرد
associated company
شرکت وابسته
peruvian
وابسته به پرو
army attache
وابسته زمینی
army attache
وابسته نظامی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
photic
وابسته به تولیدنور
pharyngal
وابسته به گلوگاه
aerological
وابسته بهواشناسی
psychologic
وابسته به روانشناسی
presbyterial
وابسته به کشیش ها
press attache
وابسته مطبوعاتی
planetary
وابسته به سیاره
vital
وابسته به زندگی
focal
وابسته بکانون
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
oratorical
وابسته به سخنرانی
prefectorial
وابسته به اداری
prefectoral
وابسته به اداری
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pythian
وابسته به "اپولو"
puberal
وابسته به بلوغ
pygmean
وابسته به پیگمی ها
nasal
وابسته به بینی
social
وابسته بجامعه
subversion
وابسته به خرابکاری
pubertal
وابسته به بلوغ
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
provencal
وابسته بشهر
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
promethean
وابسته به پرومیتوس
programmatic
وابسته به پروگرام
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
structural
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به ساختمان
scientific
وابسته بعلم
investigatory
وابسته به رسیدگی
nasal
وابسته به منخرین
pessimistic
وابسته به بدبینی
mission
وابسته به ماموریت
solar
وابسته بخورشید
generic
وابسته به تیره
potamic
وابسته به رودها
pocky
وابسته به ابله
plumbous
وابسته به سرب
landed
وابسته بزمین
pleural
وابسته به شامه شش
photographic
وابسته به عکاسی
platinic
وابسته به پلاتین
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
degenerative
وابسته به انحطاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com