Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
Other Matches
choric
وابسته بدسته خوانندگان
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
franciscan
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
quirister
دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
cliquish
وابسته بیک دسته ویژه
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
macrurous
مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
in chorus
دسته جمعی
processional
دسته جمعی
collective
دسته جمعی
communal
دسته جمعی
all together
دسته جمعی
ensemble
دسته جمعی
social
دسته جمعی
ensembles
دسته جمعی
in company
دسته جمعی
en masse
دسته جمعی
processions
حرکت دسته جمعی
picnic
دسته جمعی خوردن
gang punch
منگنه دسته جمعی
picnicked
گردش دسته جمعی
salvoes
فریاد دسته جمعی
picnicked
دسته جمعی خوردن
picnics
گردش دسته جمعی
picnics
دسته جمعی خوردن
in mass
بطور دسته جمعی
teamwork
کار دسته جمعی
procession
حرکت دسته جمعی
genocide
کشتار دسته جمعی
volley bombing
شلیک دسته جمعی
picnic
گردش دسته جمعی
collective security
تامین دسته جمعی
poll
اخذرای دسته جمعی
ingrow
بطور دسته جمعی
polls
اخذرای دسته جمعی
polled
اخذرای دسته جمعی
power play
حمله دسته جمعی
salvo
فریاد دسته جمعی
collective fire
اتش دسته جمعی
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
gang
دسته جمعی عمل کردن
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
formicary
زندگی دسته جمعی موریانه
gangs
دسته جمعی عمل کردن
parading
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade
تظاهرات عملیات دسته جمعی
flutter
بال زنی دسته جمعی
fluttered
بال زنی دسته جمعی
fluttering
بال زنی دسته جمعی
parades
تظاهرات عملیات دسته جمعی
flutters
بال زنی دسته جمعی
scot ant lot
جریمه یامالیات دسته جمعی
formicarm
زندگی دسته جمعی موریانه
paraded
تظاهرات عملیات دسته جمعی
anthem
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
collectivism
وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
part song
آواز دسته جمعی بدون ساز
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
terpsichore
رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
anthems
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
choir
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
litany
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
head stock
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
to go on a picnic
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
litanies
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
symbion
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
poussette
رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus
مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
attendants
وابسته
attendant
وابسته
dependent
وابسته
cantabrigian
وابسته به
correspondent
وابسته
israelitish
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
plantar
وابسته به کف پا
monitorial
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
correspondents
وابسته
attache
وابسته
subordinates
وابسته
messianic
وابسته به
subordinated
وابسته
levitical
وابسته به
of kin
وابسته
pertianing
وابسته
belonging
وابسته ها
relevant
وابسته
contingents
وابسته
contingent
وابسته
appurtenant
وابسته
subordinate
وابسته
subordinating
وابسته
commissarial
وابسته به
relative
وابسته
elfin
وابسته به جن
adjective
وابسته
hanger on
وابسته
interdependent
وابسته
adjectives
وابسته
affiliating
وابسته
sexual organs
وابسته به
elysian
وابسته به
thereof
وابسته به ان
federating
وابسته
federated
وابسته
pertaining
وابسته
tuitionary
وابسته به
dependants
وابسته
dependant
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
aquatic
وابسته به اب
diphtheric
وابسته به
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
syncop
وابسته به غش
affiliate
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
federate
وابسته
congenerous
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
comprador
وابسته
pyretic
وابسته به تب
germane
وابسته
wedded
وابسته
attached
وابسته
attributable
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
akin
وابسته
federates
وابسته
febile
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
army attache
وابسته نظامی
eponymic
وابسته به سرخاندان
bacchanal
وابسته به باکوس
archimedean
وابسته به ارشمیدس
eleemosinary
وابسته به صدقه
ethnical
وابسته به نژادشناسی
dramaturgic
وابسته به فن نمایش
maritime
وابسته بدریانوردی
dominical
وابسته بخداوند
associated company
شرکت وابسته
auditive
وابسته به شنوایی
astronautical
وابسته به فضانوردان
eleemosynary
وابسته به صدقه
avian
وابسته به مرغان
attache
وابسته نظامی
auricular
وابسته بشنوایی
army attache
وابسته زمینی
deathy
وابسته بمردن
dipteran
وابسته به دوبالان
compunctious
وابسته به پشیمانی
balsamic
وابسته به بلسان
chlorotic
وابسته به یرقان
communistic
وابسته بکمونیسم
commercial attache
وابسته تجاری
commercial attache
وابسته تجارتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com