Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gangetic
وابسته برودخانه گنگ درهند گنگی
Other Matches
stygian
وابسته برودخانه استیکس
nylghau
بز کوهی بزرگ درهند
the fleet
گنداب روسرپوشیده که برودخانه تامزمیریزد
muteness
گنگی
incommensurability
گنگی
dumbness
گنگی
logrolling
عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
ambiguity
گنگی معنی
ambiguities
گنگی معنی
inexpressiveness
زیان دار نبودن گنگی
liquid consonants
حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliated
وابسته
attributable
وابسته به
contingent
وابسته
affiliate
وابسته
affiliates
وابسته
of kin
وابسته
attendants
وابسته
pertinent
وابسته
attendant
وابسته
contingents
وابسته
elysian
وابسته به
tuitionary
وابسته به
related
وابسته
germane
وابسته
affiliating
وابسته
commissarial
وابسته به
subordinate
وابسته
dependant
وابسته
thereof
وابسته به ان
congenerous
وابسته
belonging
وابسته ها
monitorial
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
dependent
وابسته
diphtheric
وابسته به
comprador
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
subordinated
وابسته
dependants
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
sexual organs
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
interdependent
وابسته
wedded
وابسته
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
israelitish
وابسته به
attached
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
hanger on
وابسته
riverrine
وابسته به
akin
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
attache
وابسته
relative
وابسته
cephalic
وابسته به سر
appurtenant
وابسته
federating
وابسته
federated
وابسته
pertaining
وابسته
syncop
وابسته به غش
messianic
وابسته به
federate
وابسته
relevant
وابسته
pertianing
وابسته
febile
وابسته به تب
elfin
وابسته به جن
levitical
وابسته به
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
federates
وابسته
penological
وابسته به کیفرشناسی
adipic
وابسته به چربی
antichristian
وابسته به دجال
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
associated company
شرکت وابسته
piscatory
وابسته به صیدماهی
acoustical
وابسته به شنوایی
aortic
وابسته بشاهرگ
attache
وابسته نظامی
aortal
وابسته بشاهرگ
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
photic
وابسته به تولیدنور
anginal
وابسته به گلودرد
analphabetic
وابسته به بیسوادی
perlitic
وابسته به مروارید
astronautical
وابسته به فضانوردان
peruvian
وابسته به پرو
deltaic
وابسته به دلتا
pygmean
وابسته به پیگمی ها
pharyngal
وابسته به گلوگاه
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
petiolar
وابسته به برگدم
petrologic
وابسته به سنگ
archimedean
وابسته به ارشمیدس
perigean
وابسته به حضیضی
altitudinal
وابسته به اوج
periclean
وابسته به پریکلس
perigeal
وابسته به حضیضی
army attache
وابسته زمینی
army attache
وابسته نظامی
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
photic
وابسته به نوروروشنایی
air attache
وابسته هوایی
pharisaic
وابسته به فریسی
rhinal
وابسته به بینی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
investigatory
وابسته به رسیدگی
scientific
وابسته بعلم
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
psychologic
وابسته به روانشناسی
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
provencal
وابسته بشهر
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
promethean
وابسته به پرومیتوس
programmatic
وابسته به پروگرام
human
وابسته بانسان
cosmic
وابسته بگیتی
humans
وابسته بانسان
menstrual
وابسته به قاعده گی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
jugular
وابسته بوریدوداجی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
matrimonial
وابسته به عروسی
oracular
وابسته به وحی
surgical
وابسته به جراحی
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
ranine
وابسته به وزغ
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
homicidal
وابسته به ادمکشی
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pythian
وابسته به "اپولو"
structural
وابسته به بنا
structurally
وابسته به ساختمان
maritime
وابسته بدریانوردی
prefectoral
وابسته به اداری
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
pocky
وابسته به ابله
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
plumbous
وابسته به سرب
pleural
وابسته به شامه شش
generic
وابسته به تیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com