English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
laic وابسته بشخص دنیوی وغیرروحانی
Other Matches
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
worldly دنیوی
temporal دنیوی
mundane دنیوی
terrene دنیوی
sublunar دنیوی
earth-bound دنیوی
secular دنیوی
sublunary دنیوی
secularising دنیوی کردن
secularizer دنیوی کننده
secularizing دنیوی کردن
secularizes دنیوی کردن
secularize دنیوی کردن
fleshly جهانی دنیوی
secularises دنیوی کردن
secularly بطور دنیوی
world power قدرت دنیوی
secularised دنیوی کردن
deconsecrate دنیوی کردن
earthy زمینی دنیوی
mundanely بطور دنیوی
secularized دنیوی کردن
rain worm ساکن زمین دنیوی
supramundane ماورای مراتب دنیوی
supemundane فوق مراتب دنیوی
secularization عرفیت دنیوی کردن
terrestrial این جهانی دنیوی
earthliness دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial وابسته به
subordinating وابسته
related وابسته
congenerous وابسته
dependant وابسته
thereof=of that وابسته به ان
subordinates وابسته
pertinent وابسته
dependants وابسته
of kin وابسته
aquatic وابسته به اب
subordinate وابسته
attributable وابسته به
commissarial وابسته به
comprador وابسته
dependent وابسته
diphtheric وابسته به
elysian وابسته به
affiliates وابسته
affiliated وابسته
belonging وابسته ها
affiliate وابسته
affiliating وابسته
plantar وابسته به کف پا
attendant وابسته
attendants وابسته
thereof وابسته به ان
adjectives وابسته
adjective وابسته
subordinated وابسته
israelitish وابسته به
wedded وابسته
attached وابسته
sexual organs وابسته به
cantabrigian وابسته به
levitical وابسته به
federate وابسته
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
riverrine وابسته به
attache وابسته
relative وابسته
pertianing وابسته
hanger on وابسته
interdependent وابسته
akin وابسته
pyrexic وابسته به تب
carpal وابسته به مچ
contingent وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
germane وابسته
elfin وابسته به جن
relevant وابسته
syncop وابسته به غش
appurtenant وابسته
federating وابسته
febile وابسته به تب
contingents وابسته
tuitionary وابسته به
pertaining وابسته
cephalic وابسته به سر
federated وابسته
federates وابسته
messianic وابسته به
platinic وابسته به پلاتین
associated company شرکت وابسته
air attache وابسته هوایی
astronautical وابسته به فضانوردان
pharisaic وابسته به فریسی
aortal وابسته بشاهرگ
attache وابسته نظامی
antichristian وابسته به دجال
pleural وابسته به شامه شش
affiliated company شرکت وابسته
piscatorial وابسته به صیدماهی
pharyngal وابسته به گلوگاه
photic وابسته به نوروروشنایی
archimedean وابسته به ارشمیدس
pistillary وابسته به مادگی گل
vital وابسته بزندگی
army attache وابسته نظامی
photic وابسته به تولیدنور
anginal وابسته به گلودرد
army attache وابسته زمینی
aortic وابسته بشاهرگ
piscatorial وابسته به ماهیگیری
analphabetic وابسته به بیسوادی
piscatory وابسته به ماهیگیری
pharmacologic وابسته بداروشناسی
altitudinal وابسته به اوج
piscatory وابسته به صیدماهی
jugulars وابسته بوریدوداجی
municipal وابسته بشهرداری
pygmaean وابسته به پیگمی ها
seminal وابسته به منی
pythian وابسته به "اپولو"
pyrrhic وابسته به " پیروس "
pubertal وابسته به بلوغ
ethnic وابسته به نژادشناسی
ethnicity وابسته به نژادشناسی
puberal وابسته به بلوغ
malic وابسته به سیب
psychologic وابسته به روانشناسی
human وابسته بانسان
provencal وابسته بشهر
structural وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
structurally وابسته به بنا
pygmean وابسته به پیگمی ها
scientific وابسته بعلم
matrimonial وابسته به عروسی
oracular وابسته به وحی
surgical وابسته به جراحی
photographic وابسته به عکاسی
solar وابسته بخورشید
rhinal وابسته به بینی
homicidal وابسته به ادمکشی
rectorial وابسته به rector
rectal وابسته به مقعد
psychiatric وابسته به روانپزشکی
porcine وابسته بخوک
ranine وابسته به وزغ
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته به زندگی
investigatory وابسته به رسیدگی
subversion وابسته به خرابکاری
social وابسته بجامعه
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com