English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
monological وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
Other Matches
elocutionary وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
fatidic وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
improvisatorial وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
improvisatory وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
chiromancy پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
provincially بشیوه ولایتی
monastically بشیوه راهبان
pharisaically بشیوه فریسیان
orientally بشیوه خاوریان
occidentally در باختر بشیوه باختریان
orthodoxly بشیوه کلیسای خاور
nomadically بشیوه صحرا گردان و چادرنشینان
telnet پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
soliloquy تک گویی
soliloquies تک گویی
to stab in the back بد گویی
pauciloquy کم گویی
as thought گویی
scandal بد گویی
scandals بد گویی
candor رک گویی
free spokenness رک گویی
one would say گویی
hypophrasia کم گویی
laconic speech کم گویی
downrightness رک گویی
candour رک گویی
plain speaking رک گویی
ingenuousness رک گویی
knop گویی
outdpokenness رک گویی
hypologia کم گویی
so to peaking گویی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
echolalia پژواک گویی
restatements باز گویی
gossiping اراجیف بد گویی
restatement باز گویی
gossiped اراجیف بد گویی
gossip اراجیف بد گویی
gossips اراجیف بد گویی
echophrasia پژواک گویی
rhodomontade گزاف گویی
rodomontade گزاف گویی
irony وارونه گویی
knocks بد گویی کردن از
knocked بد گویی کردن از
ironies وارونه گویی
jests بذله گویی
jest بذله گویی
ranting بیهوده گویی
verbosity اطناب گویی
self contradiction تناقض گویی
wits بذله گویی
wit بذله گویی
scandalum magnatum بد گویی از بزرگان
to speak ill of بد گویی کردن از
ranten بیهوده گویی
repetition باز گویی
cluttering بریده گویی
rants بیهوده گویی
ranted بیهوده گویی
piffle مهمل گویی
reticence سکوت کم گویی
rant بیهوده گویی
revilement ناسزا گویی
reticency سکوت کم گویی
stilted speech مطنطن گویی
jocose بذله گویی
repetitions باز گویی
tautologize مکرر گویی
to fling d. بد گویی کردن
poeticism شعر گویی
prate یاوه گویی
invective ناسزا گویی
divination غیب گویی
so to speak چنانکه گویی
divagation پریشان گویی
ellipsis بریده گویی
pseudology دروغ گویی
exaggeration گزافه گویی
soliloquize تک گویی کردن
jocosely بذله گویی
leasing دروغ گویی
missatement خلاف گویی
gratulation تبریک گویی
improvisation بدیهه گویی
premonition شوم گویی
disclosures بی پرده گویی
disclosure بی پرده گویی
premonitions شوم گویی
somniloquy or quence سخن گویی
iterance باز گویی
ambage ابهام گویی
contradiction خلاف گویی
contradictions خلاف گویی
open heartedness رک گویی صداقت
bullshit گزافه گویی
metonymy به تقریب گویی
overstatement گزافه گویی
overstatements گزافه گویی
door-knob دستگیره گویی
incoherence گسسته گویی
labyrinthine speech پریشان گویی
polylogia پریشان گویی
polyphrasia پریشان گویی
lallation کودکانه گویی
idiolalia مهمل گویی
logorrhea پراکنده گویی
idioglossia نامفهوم گویی
free spokenness ساده گویی
word salad اشفته گویی
waggery بذله گویی
vituperation ناسزا گویی
facetiousness بذله گویی
extemporization بالبداهه گویی
witticisms بذله گویی
knobs دستگیره گویی
knob دستگیره گویی
knock بد گویی کردن از
agitolalia شتابان گویی
unreserve بی پرده گویی
tympany گزافه گویی
verbalization دراز گویی
wittiness لطیفه گویی
wittiness بذله گویی
witticism بذله گویی
tachyphemia شتابان گویی
tachylalia شتابان گویی
exaggerating گزافه گویی کردن
hyperbole غلو گزاف گویی
logorrhea پرحرفی وبیهوده گویی
bounces جست گزاف گویی
exaggerates گزافه گویی کردن
exaggerate گزافه گویی کردن
dotes پرت گویی کردن
obsequiousness تملق مزاج گویی
it look as if چنین مینماید که گویی
pleasantries بذله گویی شوخی
pleasantry بذله گویی شوخی
doted پرت گویی کردن
bounced جست گزاف گویی
extravaganzas فانتزی گزاف گویی
extravaganza فانتزی گزاف گویی
dote پرت گویی کردن
forebode پیش گویی کردن
divining غیب گویی کردن
divines غیب گویی کردن
divined غیب گویی کردن
divine غیب گویی کردن
natter یاوه گویی کردن
divining rod چوب غیب گویی
grandiloquence گزاف گویی مبالغه
recriminative پس دهنده بد گویی یا تهمت
overstating گزافه گویی کردن
bounce جست گزاف گویی
overstate گزافه گویی کردن
delirium پرت گویی دیوانگی
overstated گزافه گویی کردن
chicanery ضد ونقیض گویی مغالطه
chicaneries ضد ونقیض گویی مغالطه
overstates گزافه گویی کردن
gutter ball گویی که به شیار میافتد
fribble یاوه گویی کردن
natters یاوه گویی کردن
quirk مزاجی تناقض گویی
Do you mean it ? Really ? Honestly ? جان من ؟( جدی می گویی )
nattering یاوه گویی کردن
quirks مزاجی تناقض گویی
bullshit چرند گویی کردن
recriminatory پس دهنده بد گویی یاتهمت
nattered یاوه گویی کردن
Is that so ? You dont say. نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
deliriousness پرت گویی [روانشناسی]
tergiversation بی ثباتی تناقض گویی
hyperbolize گزافه گویی کردن
deliriousness هذیان گویی [روانشناسی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com