English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
thyroid وابسته بغده درقی
thyroids وابسته بغده درقی
Other Matches
parotid وابسته بغده بزاق زیرگوش
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
ganglionic وابسته بغده عصب شبیه به غده عصب
adrenal مربوط بغده فوق کلیوی
thyroid body غده درقی
hyperthyroid ازدیاد فعالیت غذه درقی
hypothyroidism از کار افتادن یانقص غده درقی
cretin شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
cretins شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
parathyroid غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric وابسته به
subordinated وابسته
subordinate وابسته
subordinates وابسته
aquatic وابسته به اب
belonging وابسته ها
elysian وابسته به
pertianing وابسته
subordinating وابسته
monitorial وابسته به
dependent وابسته
dependant وابسته
federated وابسته
federate وابسته
tuitionary وابسته به
of kin وابسته
appurtenant وابسته
cephalic وابسته به سر
cantabrigian وابسته به
interdependent وابسته
attache وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
thereof=of that وابسته به ان
akin وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
dependants وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
pertinent وابسته
plantar وابسته به کف پا
thereof وابسته به ان
congenerous وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
syncop وابسته به غش
federating وابسته
federates وابسته
correspondents وابسته
attached وابسته
elfin وابسته به جن
pyrexic وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
messianic وابسته به
relative وابسته
relevant وابسته
carpal وابسته به مچ
pertaining وابسته
sexual organs وابسته به
contingents وابسته
wedded وابسته
riverrine وابسته به
contingent وابسته
levitical وابسته به
israelitish وابسته به
attributable وابسته به
hanger on وابسته
germane وابسته
pyrexial وابسته به تب
psychiatric وابسته به روانپزشکی
army attache وابسته زمینی
porcine وابسته بخوک
aortal وابسته بشاهرگ
pharmacologic وابسته بداروشناسی
aortic وابسته بشاهرگ
pharyngal وابسته به گلوگاه
vital وابسته بزندگی
analphabetic وابسته به بیسوادی
scientific وابسته بعلم
anginal وابسته به گلودرد
photic وابسته به تولیدنور
photic وابسته به نوروروشنایی
pyrrhic وابسته به " پیروس "
investigatory وابسته به رسیدگی
antichristian وابسته به دجال
vital وابسته به زندگی
menstrual وابسته به قاعده گی
pythian وابسته به "اپولو"
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pygmean وابسته به پیگمی ها
pubertal وابسته به بلوغ
pharisaic وابسته به فریسی
associated company شرکت وابسته
perigean وابسته به حضیضی
astronautical وابسته به فضانوردان
perigeal وابسته به حضیضی
periclean وابسته به پریکلس
surgical وابسته به جراحی
oracular وابسته به وحی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
attache وابسته نظامی
rhinal وابسته به بینی
perlitic وابسته به مروارید
rectorial وابسته به rector
rectal وابسته به مقعد
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
nasolabial وابسته به لب و بینی
cosmic وابسته بگیتی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
archimedean وابسته به ارشمیدس
peruvian وابسته به پرو
army attache وابسته نظامی
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
homicidal وابسته به ادمکشی
predial or prae وابسته به زمین
connubial وابسته به زناشویی
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
press attache وابسته مطبوعاتی
paralytics وابسته به فلج
pocky وابسته به ابله
generic وابسته به تیره
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
presbyterial وابسته به کشیش ها
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
plumbous وابسته به سرب
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
missions وابسته به ماموریت
potamic وابسته به رودها
naval وابسته به کشتی
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
preemptive وابسته به پیشدستی
prefectoral وابسته به اداری
prefectorial وابسته به اداری
oratorical وابسته به سخنرانی
maritime وابسته بدریانوردی
preemptive وابسته به حق شفعه
landed وابسته بزمین
pleural وابسته به شامه شش
structurally وابسته به بنا
adipic وابسته به چربی
provencal وابسته بشهر
piscatory وابسته به ماهیگیری
aerological وابسته بهواشناسی
aesculapian وابسته به دارگونه طب
affiliated company شرکت وابسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com