Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
preoperative
وابسته بمرحله پیش از عمل
Search result with all words
transitional
وابسته بمرحله تغییریاانتقال
transitionary
وابسته بمرحله تغییریاانتقال
Other Matches
finalised
بمرحله نهایی رساندن
finalizing
بمرحله نهایی رساندن
finalising
بمرحله نهایی رساندن
finalize
بمرحله نهایی رساندن
finalized
بمرحله نهایی رساندن
finalizes
بمرحله نهایی رساندن
finalises
بمرحله نهایی رساندن
The plan is now in action ( underway ) .
طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingent
وابسته
federates
وابسته
correspondent
وابسته
affiliating
وابسته
correspondents
وابسته
monitorial
وابسته به
diphtheric
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
of kin
وابسته
germane
وابسته
dependent
وابسته
federating
وابسته
comprador
وابسته
belonging
وابسته ها
elysian
وابسته به
hanger on
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
syncop
وابسته به غش
attributable
وابسته به
contingents
وابسته
congenerous
وابسته
febile
وابسته به تب
affiliate
وابسته
commissarial
وابسته به
levitical
وابسته به
affiliates
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
cantabrigian
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
interdependent
وابسته
thereof
وابسته به ان
appurtenant
وابسته
pertianing
وابسته
relative
وابسته
riverrine
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
attache
وابسته
akin
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
wedded
وابسته
pertinent
وابسته
relevant
وابسته
related
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
tuitionary
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
pertaining
وابسته
carpal
وابسته به مچ
elfin
وابسته به جن
israelitish
وابسته به
attendant
وابسته
sexual organs
وابسته به
affiliated
وابسته
dependants
وابسته
attendants
وابسته
attached
وابسته
dependant
وابسته
messianic
وابسته به
air attache
وابسته هوایی
piscatory
وابسته به صیدماهی
adipic
وابسته به چربی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
acoustical
وابسته به شنوایی
piscatorial
وابسته به صیدماهی
pharyngal
وابسته به گلوگاه
pharisaic
وابسته به فریسی
petrologic
وابسته به سنگ
petiolar
وابسته به برگدم
archimedean
وابسته به ارشمیدس
peruvian
وابسته به پرو
army attache
وابسته نظامی
army attache
وابسته زمینی
associated company
شرکت وابسته
perigean
وابسته به حضیضی
aortic
وابسته بشاهرگ
aortal
وابسته بشاهرگ
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
altitudinal
وابسته به اوج
perlitic
وابسته به مروارید
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
photic
وابسته به تولیدنور
photic
وابسته به نوروروشنایی
antichristian
وابسته به دجال
nassal
وابسته به بینی
aesthetic
وابسته به زیبایی
astronautical
وابسته به فضانوردان
aesthetically
وابسته به زیبایی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
investigatory
وابسته به رسیدگی
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
scientific
وابسته بعلم
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
psychologic
وابسته به روانشناسی
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
provencal
وابسته بشهر
compunctious
وابسته به پشیمانی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
promethean
وابسته به پرومیتوس
human
وابسته بانسان
menstrual
وابسته به قاعده گی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
cosmic
وابسته بگیتی
rhinal
وابسته به بینی
jugular
وابسته بوریدوداجی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
matrimonial
وابسته به عروسی
oracular
وابسته به وحی
surgical
وابسته به جراحی
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
ranine
وابسته به وزغ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
homicidal
وابسته به ادمکشی
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
programmatic
وابسته به پروگرام
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
naval
وابسته به کشتی
maritime
وابسته بدریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
pocky
وابسته به ابله
generic
وابسته به تیره
plumbous
وابسته به سرب
landed
وابسته بزمین
pleural
وابسته به شامه شش
platinic
وابسته به پلاتین
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
degenerative
وابسته به انحطاط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com