English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
demographic وابسته به امارگیری نفوس
Other Matches
demography امارگیری نفوس بشر
census امارگیری
censuses امارگیری
census of production امارگیری در خصوص تولید
populations نفوس
population نفوس
depopulation کاهش نفوس
the t. population تمامی نفوس
depopulation تقلیل نفوس
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
the population is stationary شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
county borouh شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertinent وابسته
pertianing وابسته
dependants وابسته
affiliating وابسته
carpal وابسته به مچ
contingent وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
contingents وابسته
cephalic وابسته به سر
dependent وابسته
thereof وابسته به ان
levitical وابسته به
pyretic وابسته به تب
congenerous وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
aquatic وابسته به اب
affiliates وابسته
subordinated وابسته
cantabrigian وابسته به
belonging وابسته ها
pyrexic وابسته به تب
subordinates وابسته
pyrexial وابسته به تب
germane وابسته
subordinating وابسته
tuitionary وابسته به
attendant وابسته
akin وابسته
attache وابسته
of kin وابسته
elysian وابسته به
federate وابسته
hanger on وابسته
federated وابسته
dependant وابسته
attributable وابسته به
plantar وابسته به کف پا
sexual organs وابسته به
israelitish وابسته به
adjectives وابسته
adjective وابسته
appurtenant وابسته
relative وابسته
febile وابسته به تب
interdependent وابسته
federates وابسته
federating وابسته
riverrine وابسته به
attached وابسته
relevant وابسته
correspondent وابسته
elfin وابسته به جن
wedded وابسته
syncop وابسته به غش
attendants وابسته
correspondents وابسته
messianic وابسته به
diphtheric وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
monitorial وابسته به
pertaining وابسته
subordinate وابسته
naval وابسته به کشتی
marines وابسته به دریانوردی
laryngitic وابسته به نای
kufic وابسته به کوفه
tonsorial وابسته به سلمانی
maritime وابسته بدریانوردی
altitudinal وابسته به اوج
psychologic وابسته به روانشناسی
jesuitic وابسته به یسوعیون
laryngeal وابسته بنای
marine وابسته به دریانوردی
toplogic وابسته به مکانشناسی
analphabetic وابسته به بیسوادی
anginal وابسته به گلودرد
connubial وابسته به زناشویی
landed وابسته بزمین
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
provencal وابسته بشهر
generic وابسته به تیره
totemistic وابسته به توتم
acoustical وابسته به شنوایی
lactic وابسته به شیر
totemic وابسته به توتم
aerological وابسته بهواشناسی
paralytics وابسته به فلج
paralytic وابسته به فلج
adipic وابسته به چربی
affiliated company شرکت وابسته
materialistic وابسته به مادیات
air attache وابسته هوایی
trachean وابسته به نای
aesculapian وابسته به دارگونه طب
emotive وابسته به احساسات
microscopic وابسته به میکروسکپ
witchy وابسته به جادوگری
prefectorial وابسته به اداری
homicidal وابسته به ادمکشی
marian وابسته به مریم
manurial وابسته بکود
mantic وابسته به پیشگویی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
porcine وابسته بخوک
uranological وابسته به اسمانشناسی
press attache وابسته مطبوعاتی
malic وابسته به سیب
malarial وابسته به مالاریا
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته بزندگی
vital وابسته به زندگی
investigatory وابسته به رسیدگی
undersurface وابسته بزیرسطح
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
uxorial وابسته به عیال
memory dependent وابسته حافظه
aesthetic وابسته به زیبایی
aesthetically وابسته به زیبایی
cosmic وابسته بگیتی
preemptive وابسته به حق شفعه
mayoral وابسته به شهردار
jugular وابسته بوریدوداجی
jugulars وابسته بوریدوداجی
matrimonial وابسته به عروسی
maximal وابسته به حداکثر
oracular وابسته به وحی
surgical وابسته به جراحی
preemptive وابسته به پیشدستی
matricidal وابسته بمادرکشی
prefectoral وابسته به اداری
vaccinal وابسته به واکسن
masticatory وابسته به جویدن
scientific وابسته بعلم
machine dependent وابسته به ماشین
planetary وابسته به سیاره
focal وابسته بکانون
oratorical وابسته به سخنرانی
tubulifloral وابسته به استکانیان
tubuliferous وابسته به استکانیان
nasal وابسته به بینی
nasal وابسته به منخرین
pessimistic وابسته به بدبینی
mission وابسته به ماموریت
missions وابسته به ماموریت
programmatic وابسته به پروگرام
troy وابسته به تروا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com