English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
parotitic وابسته به اماس غده بناگوشی
Other Matches
parotiditis اماس غده بناگوشی
iritic وابسته به اماس عنبیه
myomatous وابسته به اماس ماهیچه
phlebitic وابسته به اماس دیواره ورید
phlogistic وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
parotis غده بناگوشی
parotid gland غده بناگوشی
parotid غده بناگوشی
antineuritic برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lymphdenomia اماس
vulvitis اماس کس
lymphangitis اماس
neuritis پی اماس
tuberosity اماس
single pneumonia اماس یک شش
phlegmasia اماس
edema اماس
double pneumonia اماس هر دو شش
tumefaction اماس
tumescence اماس
tumidity اماس
turgidity اماس
dilation اماس
swelling اماس
swellings اماس
encephalitis اماس مخ
myelitis اماس
frost hoil اماس
phrenitis اماس مخ
poke اماس
inflammation اماس
pulmonitis اماس شش
inturgescence اماس
pokes اماس
intumescence اماس
poking اماس
poked اماس
orchitis اماس خایه
blepharitis اماس پلک
turgescent اماس کننده
turgescence اماس بادکردگی
gastritis اماس معده
ileitis اماس ایلئون
ague cake اماس اسپرزازنوبه
splenitis اماس اسپرز
intumesce اماس کردن
palpebritis اماس پلک
huff اماس کردن
dactylitis اماس انگشت
bunchout اماس کردن
retinitis اماس شبکیه
phlogosis اماس برونی
brainfever اماس مغز
ophthalmitis اماس چشم
nephritis اماس گرده
arteritis اماس شریان
gnathitis اماس گونه
dermatosis اماس پوست
swells اماس کردن
podarthritis اماس بندهای پا
fretty اماس کرده
swelled اماس کردن
fibroma اماس لیفی
swell اماس کردن
nasitis اماس بینی
scleritis اماس صلبیه
inoma اماس لیفی
antiphlogistic اماس نشان
garget اماس پستان
intumescent اماس کرده
intumescent اماس کننده
colitis اماس قولون
faucitis اماس گلو
salpingitis اماس شیپور
iritis اماس عنبیه
pyelitis اماس لگن چه
metritis اماس زهدان
myositis اماس ماهیچه
swollen اماس کرده
tonsillitis اماس لوزه
enchondroma اماس غضروفی
tracheitis اماس نای
odontitis اماس دندان
carcinoma اماس سرطانی
conjunctivitis اماس ملتحمه
crystallitis اماس جلیدیه
hydrocile اماس خایه
otitis اماس گوش
turgid اماس دار
lentitis اماس جلیدیه
quinsy اماس چرکدارلوزتین
cystitis اماس مثانه
arthritis اماس مفصل
hysteritis اماس زهدان
enteritis اماس روده
tumid اماس کرده
colpitis اماس مهبل
osteitis اماس استخوان
dermatitis اماس پوست
keratitis اماس قرنیه
tumefactive اماس دار
cutitis اماس زیرپوست
glandular swelling اماس غدد
hepatitis اماس کبدی
bronchitis اماس نایژه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
iritic دچار اماس عنبیه
myocarditis اماس ماهیچه قلب
sylosis اماس پلک وسفتی
antiphlogistic داروی اماس نشان
laminitis اماس لایههای حساس
moon blind دچار اماس نوبتی
endo arterities اماس درونی شریان
vaginitis اماس یا ورم مهبل
endocarditis اماس غشاء درونی دل
diaphragmatitis اماس حجاب حاجز
fibro chondritis اماس غضروف لیفی
diaphragmitis اماس حجاب حاجز
endometritis اماس درونی زهدان
gastro enteritis اماس معده وروده
duodenitis اماس روده اثناعشر
oophoritis اماس تخم دان
tumescent اماس کرده اماسیده
ophthalmia اماس چشم رمد
acromastitis اماس نوک پستان
gnathitis اماس ارواره بالا
deliescence تحلیل ناگهانی اماس
lymphadenitis اماس غدد لفناوی
bursitis اماس کیسههای مفصلی
paranephritis اماس بافتهای گرداگردگرده
ileitis اماس روده دراز
pericarditis اماس ابشامه قلب
arthritic مبتلا به اماس مفصل
mesenteritis اماس روده بند
housemaid's knee اماس کاسه زانو
pleurisy اماس شامه ریه
phlegmasia alba dolens اماس سیاهرگهای نفاسی
his eyes were inflammed چشمهایش اماس کرد
enostosis اماس درونی استخوان
mastoditis اماس زائده پستانی
mastitis اماس غدههای پستان
scrotitis اماس کیسه خایه
tumify اماس کردن متورم ساختن
phlebitic دچار اماس جدار ورید
arthritic مربوط به ورم و اماس مفصل
encephalomyelitis اماس مغز ونخاع شوکی
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
internal ophthalmia اماس درونی تخم چشم
uteritis اماس زهدان التهاب رحم
gingivitis اماس و التهاب لثه دندان
mallenders اماس پشت زانوی اسب
meningitis اماس پاشام مغز مننژیت
paranephritis اماس غده روی گرده
parosteitis اماس بافتهای پیرامون استخوان
malanders اماس پشت زانوی اسب
moon blindness اماس نوبتی در چشم اسب
rhachitis اماس یا ورم مهره پشت
rachitis اماس یا ورم مهره پشت
external ophthalmia اماس برونی تخم چشم
pericarditis اماس برون شامه قلب
periostitis اماس پوشش یا ضریع استخوان
parotitic دچار اماس در غده بنا گوشی
typhlitis اماس روده کور ورم اعور
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
laryngitis اماس خشک نای التهاب حنجره
adhesion اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
pleurohepatitis اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
urethritis اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
phlegmon اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com