English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
indonesian وابسته به اندونزی
Other Matches
Indonesia کشور اندونزی
indonesian اهل کشور اندونزی
rupiah واحد پول اندونزی
proa قایق پارویی وبادبانی اندونزی
kris خنجر مردم اندونزی و مالایا
The country has recalled its ambassador from Indonesia. این کشور سفیر خود را از اندونزی فراخواند.
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated وابسته
diphtheric وابسته به
dependent وابسته
monitorial وابسته به
elysian وابسته به
subordinates وابسته
attributable وابسته به
subordinating وابسته
affiliated وابسته
aquatic وابسته به اب
belonging وابسته ها
subordinate وابسته
dependant وابسته
federate وابسته
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
cephalic وابسته به سر
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
appurtenant وابسته
interdependent وابسته
pertianing وابسته
attache وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
akin وابسته
federated وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
dependants وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
pertinent وابسته
plantar وابسته به کف پا
thereof وابسته به ان
congenerous وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
syncop وابسته به غش
federating وابسته
federates وابسته
levitical وابسته به
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
thereof=of that وابسته به ان
relevant وابسته
pertaining وابسته
sexual organs وابسته به
attached وابسته
messianic وابسته به
relative وابسته
elfin وابسته به جن
hanger on وابسته
wedded وابسته
israelitish وابسته به
riverrine وابسته به
correspondents وابسته
germane وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
pygmaean وابسته به پیگمی ها
antichristian وابسته به دجال
pythian وابسته به "اپولو"
photic وابسته به نوروروشنایی
aortal وابسته بشاهرگ
scientific وابسته بعلم
air attache وابسته هوایی
ranine وابسته به وزغ
analphabetic وابسته به بیسوادی
photic وابسته به تولیدنور
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
menstrual وابسته به قاعده گی
anginal وابسته به گلودرد
vital وابسته بزندگی
pygmean وابسته به پیگمی ها
vital وابسته به زندگی
altitudinal وابسته به اوج
investigatory وابسته به رسیدگی
porcine وابسته بخوک
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
homicidal وابسته به ادمکشی
solar وابسته بخورشید
aortic وابسته بشاهرگ
associated company شرکت وابسته
perlitic وابسته به مروارید
astronautical وابسته به فضانوردان
perigean وابسته به حضیضی
rhinal وابسته به بینی
perigeal وابسته به حضیضی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
attache وابسته نظامی
cosmic وابسته بگیتی
aesthetically وابسته به زیبایی
aesthetic وابسته به زیبایی
oracular وابسته به وحی
peruvian وابسته به پرو
surgical وابسته به جراحی
pharyngal وابسته به گلوگاه
photographic وابسته به عکاسی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
cycloidal وابسته به دایره
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
pharmacologic وابسته بداروشناسی
pharisaic وابسته به فریسی
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
archimedean وابسته به ارشمیدس
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
pessimistic وابسته به بدبینی
naval وابسته به کشتی
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
structural وابسته به بنا
paralytics وابسته به فلج
structural وابسته به ساختمان
programmatic وابسته به پروگرام
potamic وابسته به رودها
social وابسته بجامعه
mission وابسته به ماموریت
missions وابسته به ماموریت
prefectorial وابسته به اداری
prefectoral وابسته به اداری
nasal وابسته به بینی
press attache وابسته مطبوعاتی
presbyterial وابسته به کشیش ها
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
preemptive وابسته به پیشدستی
preemptive وابسته به حق شفعه
nasal وابسته به منخرین
generic وابسته به تیره
promethean وابسته به پرومیتوس
humans وابسته بانسان
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
acoustical وابسته به شنوایی
pistillary وابسته به مادگی گل
adipic وابسته به چربی
piscatory وابسته به صیدماهی
aerological وابسته بهواشناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com