Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
Other Matches
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
yore
در قدیم
primitive
قدیم
anciently
در قدیم
the old world
بر قدیم
of old
قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
old world
دنیای قدیم
the old testament
عهد قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
the old ways
رسوم قدیم
immensurable
خیلی قدیم
ancientry
عهد قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
dateless
بسیار قدیم
f. times
ایام قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
babylon
شهر بابل قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
early
مربوط به قدیم عتیق
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
kempo
تکنیک قدیم کاراته
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
conservatives
پیرو سنت قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
old english
زبان انگلیسی قدیم
unite
سکه قدیم انگلیسی
conventionality
پیروی از سنت قدیم
uniting
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
satrap
استاندار قدیم ایران
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
pony express
پست سریع السیر قدیم
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
babel
شهر و برج قدیم بابل
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
plebs
توده مردم روم قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
monitorial
وابسته به
thereof
وابسته به ان
federate
وابسته
pertinent
وابسته
affiliating
وابسته
federating
وابسته
elfin
وابسته به جن
affiliate
وابسته
hanger on
وابسته
affiliated
وابسته
pertaining
وابسته
aquatic
وابسته به اب
levitical
وابسته به
pertianing
وابسته
affiliates
وابسته
federates
وابسته
interdependent
وابسته
febile
وابسته به تب
adjective
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
adjectives
وابسته
related
وابسته
akin
وابسته
israelitish
وابسته به
of kin
وابسته
attributable
وابسته به
relevant
وابسته
tuitionary
وابسته به
belonging
وابسته ها
commissarial
وابسته به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com