Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
polygonaceous
وابسته به تیره گندم سیاه
Other Matches
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
saracen corn
گندم سیاه
french wheat
گندم سیاه
crapped
گندم سیاه
buckwheat
گندم سیاه
crap
گندم سیاه
crapping
گندم سیاه
buck wheat
گندم سیاه
rye
گندم سیاه مرد کولی
wheaten
وابسته به گندم
blackish
مایل به سیاه تیره
jet-black
سیاه براق و تیره
swart
تیره ومبهم سیاه چرده
generic
وابسته به تیره
pina ceous
وابسته به تیره کاج
solidungular
تک سم وابسته به تیره اسب
gentianaceous
وابسته به تیره کوشادیاجنتیانا
rosacean
وابسته به تیره گل سرخ
rutaceous
وابسته به تیره سداب
malaceous
وابسته به تیره پشت
pieridin
وابسته به تیره پروانگان
of the catholic persuasion
وابسته به تیره کاتولیک
protesttant
وابسته به تیره پروتستان
musteline
وابسته به تیره راسو
spinal
وابسته به تیره پشت
rhamnaceous
وابسته به تیره عنابها
spinally
وابسته به تیره پشت
percoid
وابسته به تیره ماهی خاردار
nyctaginiaceous
وابسته به تیره لاله عباسی
raptorail
وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
rhizopod
وابسته به تیره ریشه پایان
sciurine
وابسته به تیره سنجابها سنجابی
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
phocine
وابسته به اب بازان یا تیره خوک ابی
pontic
وابسته به دریای سیاه
feline
وابسته به تیره گربه گربه صفت
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
centaurea
گل گندم
cash crops
گندم جو
grain
یک گندم
cornflower
گل گندم
wheat
گندم
corn flower
گل گندم
cornflowers
گل گندم
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
wheaten bread
نان گندم
grain field
گندم زار
grain rust
زنگ گندم
cornmeal
ارد گندم
corn chandler
گندم فروش
frit fly
مگس گندم
corn weevil
شپشه گندم
to winnow the grain
گندم راباددادن
corn field
گندم زار
tawniness
گندم گونی
wheatear
سنبله گندم
wheatgerm
گیاهک گندم
wheatgerm
جنین گندم
wheat chaff
کاه گندم
wholewheat
گندم ناب
wholewheat
گندم خالص
flailed
گندم کوب
parched corn
گندم بریان
flailing
گندم کوب
musteline
گندم گون
flails
گندم کوب
bran
پوست گندم
sheaf
دسته گندم
wheaten
برنگ گندم
wheat bread
نان گندم
parched corn
گندم برشته
wheat rust
زنگ گندم
moory
گندم گون
tawny
گندم گون
jointworm
کرم گندم
tawnier
گندم گون
pugs
خاشاک گندم
pug
خاشاک گندم
flail
گندم کوب
husker
گندم پاک کن
tawniest
گندم گون
loose smut
بیماری زنگ گندم
gluten
ماده چسبنده گندم
bunt
ناخوشی قارچی گندم
sheaf
دسته یابافه گندم
groats
گندم یاجوپوست کنده
ptisan
گندم پوست کنده
wheat stack
خرمن کومه گندم
hessian fly
حشره گندم خوار
weevils
سوسه شپشه گندم
weevil
سوسه شپشه گندم
the wheat was scanted
گندم را کم کم بیرون دادند
wheatgerm
آرد مغز گندم
marabout
ادم سبزه یا گندم گون
marabou
ادم سبزه یا گندم گون
whole wheat
ساخته شده از گندم ساییده
wheatworm
کرم کوچک انگل گندم و علوفه
wheat eel
کرم کوچک انگل گندم و علوفه
groat
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
harvest mouse
یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
murine
از تیره موش جانوری از تیره موش
emmer
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
hard wheat
گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
breadstuff
مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
sloe gin
عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
red reg
چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
manchet
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
wheat germ
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
swiple
قسمتی از گندم کوب یاخرمن کوب که تاب خورده مستقیمابرگندم فرودمی اید
owl light
تیره
obscures
تیره
ilk
تیره
haziest
تیره
dulling
تیره
dash
خط تیره
obscured
تیره
gloomiest
تیره
obscurer
تیره
dashes
خط تیره
obscurest
تیره
dashed
خط تیره
obscure
تیره
owl light
تیره گی
duskish
تیره
obscuring
تیره
hazier
تیره
hazy
تیره
heavier
تیره
blacker
تیره
fuscous
تیره
black
تیره
gens
تیره
faint
تیره
blacks
تیره
fainted
تیره
fainter
تیره
faintest
تیره
gloomier
تیره
heaviest
تیره
blacked
تیره
gloomy
تیره
heavies
تیره
heavy
تیره
type
تیره
typed
تیره
types
تیره
faints
تیره
dark
<adj.>
تیره
darker
تیره
darkest
تیره
family
تیره
families
تیره
dulls
تیره
nubilous
تیره
dullest
تیره
dulled
تیره
dull
تیره
blackest
تیره
nebulous
تیره
fuzzier
تیره
darkness
تیره گی
demomination
تیره
murk
تیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com