English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین
Other Matches
central heating حرارت مرکزی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
thermoregulatory وابسته تنظیم حرارت
hypothermal وابسته به تقلیل درجه حرارت
geocentric دوران زمین مرکزی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
thermonuclear وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
humid tropics مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
predial or prae وابسته به زمین
geologic وابسته به زمین شناسی
geological وابسته به زمین شناسی
geomagnetic وابسته به جاذبه زمین
seismic وابسته به زمین لرزه مرتعش
geogonostical وابسته به خارههای ویژه زمین
goechemical وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
geogonostic وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
geodetic وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
exothermic حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
chthonian درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
geostrophic وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
pyrolysis تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
headquarters شعبه مرکزی اداره مرکزی
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
predials بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
warmth حرارت
pyogenic حرارت زا
ardour حرارت
fire حرارت
mettlesome با حرارت
adust با حرارت
warmest با حرارت
warmed با حرارت
warm با حرارت
fires حرارت
ardor حرارت
verve حرارت
clammy بی حرارت
hotness حرارت
fired حرارت
warms با حرارت
vehemence حرارت
temperature حرارت
temperatures حرارت
heats حرارت
fervidness حرارت
fervidity حرارت
enthrusiasm حرارت
heat حرارت
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
thermometer حرارت سنج
thermotherapy حرارت درمانی
thermophysics فیزیک حرارت
steamy پر حرارت پر بخار
low heat cement سیمان کم حرارت
interchange of heat تبادل حرارت
actinometer حرارت سنج
actinometre حرارت سنج
thermoregulation تنظیم حرارت
transformation of heat تبادل حرارت
enthalpy حرارت فعال
zeal ذوق حرارت
thermometers حرارت سنج
expansion heat حرارت انبساط
initiative شوق و حرارت
temperature درجه حرارت
energetically از روی حرارت
fervently از روی حرارت
initiatives شوق و حرارت
heat conductor هادی حرارت
steamiest پر حرارت پر بخار
temperatures درجه حرارت
gradients افت حرارت
gradient افت حرارت
steamier پر حرارت پر بخار
impressment جدیت حرارت
heat of hydration حرارت ئیدراسیون
calefactory حرارت بخش
heats گرما حرارت
heat economy اقتصاد حرارت
heat drop افت حرارت
ginger تندی حرارت
heats حرارت دادن
strenuousness حرارت و اصرار
heat absorption جذب حرارت
calorification تولید حرارت
heat unit واحد حرارت
impetuosity تندی حرارت
ardency شور و حرارت
heat expansion انبساط حرارت
heat exchange تبادل حرارت
heat transfer انتقال حرارت
heat حرارت دادن
calorimeter حرارت سنج
heat گرما حرارت
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
temperatures درجه حرارت دما
Fahrenheit درجه حرارت فارنهایت
thermostat تنظیم کننده حرارت
tempering temperature درجه حرارت بازپخت
heat conductivity قابلیت هدایت حرارت
heat affected zone منطقه حرارت دیده
diathermy معالجه بوسیله حرارت
live wire آدم پر حرارت و با پشتکار
pre heat حرارت دادن مقدماتی
fervidly از روی حرارت و غیرت
filament temperature درجه حرارت فیلامان
final temperature درجه حرارت نهایی
sunbaked حرارت افتاب دیده
thermostable باثبات در اثر حرارت
forced convection تبادل حرارت اجباری
critical temperature درجه حرارت بحرانی
operating temperature درجه حرارت کار
temperature درجه حرارت دما
live wires آدم پر حرارت و با پشتکار
enthusiasms هواخواهی با حرارت شوروذوق
thermolysis تحلیل حرارت بدن
steam heating ایجاد حرارت با بخار
burners تولیدکننده حرارت در بالن
burner تولیدکننده حرارت در بالن
heatedly از روی هیجان یا حرارت
low temperature درجه حرارت پایین
thermal exposure میزان جذب حرارت
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
thermoregulator دستگاه تنظیم حرارت
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
hyperpyrexia درجه حرارت بالاتر از صد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com