English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
hypnological وابسته به خواب شناسی
Search result with all words
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Other Matches
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
hypnology خواب شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
hydrologic وابسته به اب شناسی
histological وابسته به بافت شناسی
paleontological وابسته به دیرین شناسی
numismatic وابسته به سکه شناسی
toxicologic وابسته به زهر شناسی
oncologic وابسته به غده شناسی
geologic وابسته به زمین شناسی
immunologic وابسته به ایمنی شناسی
histologic وابسته به بافت شناسی
pathologic وابسته به اسیب شناسی
odontological وابسته بدندان شناسی
ontogenetic وابسته به رشد شناسی
ontological وابسته به هستی شناسی
volcanologic وابسته به اتشفشان شناسی
botanical وابسته به گیاه شناسی
conchological وابسته بصدف شناسی
lithologic وابسته به سنگ شناسی
teleologic وابسته به پایان شناسی
herpetological وابسته بخزنده شناسی
kinematical وابسته به جنبش شناسی
ornithological وابسته به پرنده شناسی
linguistically وابسته به زبان شناسی
archaeological وابسته به باستان شناسی
archeological وابسته به باستان شناسی
linguistic وابسته به زبان شناسی
sociologic وابسته به انسگان شناسی
orographic وابسته به کوه شناسی
ichthyological وابسته به ماهی شناسی
osteologic وابسته به استخوان شناسی
ornithologic وابسته به پرنده شناسی
geological وابسته به زمین شناسی
sociological وابسته به جامعه شناسی
phenomenological وابسته به پدیده شناسی
craniological وابسته به جمجمه شناسی
therapeutic وابسته به درمان شناسی
orological وابسته بکوه شناسی
toxicol gical وابسته به زهر شناسی
petrologic وابسته به سنگ شناسی
sociologic وابسته بجامعه شناسی انسگانی
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
bionic وابسته به زیست سازه شناسی
synecologic وابسته به بوم شناسی گروهی
phytopathologic وابسته به اسیب شناسی گیاهان
biologic وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
zoographic وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
hymnologic وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
philogical وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
physiognomic وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
astrologic وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
physiognomonic تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
phonological وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
ophthalmological وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
dreamiest خواب مانند خواب الود
hypnogogic خواب اور خواب کننده
dreamy خواب مانند خواب الود
morpheus الهه خواب خواب پرور
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
dreamier خواب مانند خواب الود
somnific خواب اور خواب الود
hypnagogic خواب اور خواب کننده
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
He is fast asleep. خواب خواب است
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology گونه شناسی نوع شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
shut-eye خواب
bedfellows هم خواب
sleepless بی خواب
dreaming خواب
asleep خواب
isocline هم خواب
noctambulism خواب
watchfulness بی خواب
bedfellow هم خواب
dream خواب
post dormitum پس خواب
napped خواب
napping خواب
naps خواب
sleep خواب
dreams خواب
sleeps خواب
nap خواب
noctambulation خواب
sleeping خواب
floor gully کف خواب
dreamed خواب
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
mesmerism خواب مغناطیسی
soporific خواب اور
soporific خواب الود
hypnotic خواب اور
uprise از خواب برخاستن
sleep talking خواب گفتاری
somniloquy خواب گفتاری
somnolent خواب الود
footsack کیسه خواب
hypnotic تولیدکننده خواب
sleepiest خواب الود
mummy bag کیسه خواب
sleep spindles دوکهای خواب
siestas خواب نیمروز
fluffed خواب پارچه
dreamt خواب دیدن
fluffing خواب پارچه
fluffs خواب پارچه
oversleep خواب ماندن
he is a او خواب است
to fall asleep به خواب رفتن
plushy خواب دار
plushiest خواب دار
plushier خواب دار
fluff خواب پارچه
the new of dreams عالم خواب
siesta خواب نیمروز
silent hours ساعات خواب
slumber خواب سبک
slumbered خواب سبک
slumbers خواب سبک
sleep center مرکز خواب
pile خواب پارچه
hypersomnia خواب زدگی
lights out ساعت خواب
to doze off به خواب رفتن
hypnagogic خواب اور
piled خواب پارچه
opiate خواب اور
opiates خواب اور
hypnic خواب اور
sleep deprivation محرومیت از خواب
hypnosis خواب هیپنوتیزم
hypnosis خواب در اثرتلقین
maya خواب و خیال
hypnosis خواب مصنوعی
hypnogenesis ایجاد خواب
predormitum پیش خواب
bedtimes وقت خواب
bedtime وقت خواب
oversleeping خواب ماندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com