English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
hygeian وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
Other Matches
hygeia دارگونهء تندرستی
paphian وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
hypnos or nus نام دارگونهء خواب
gubernatorial مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
peroneal وابسته به نازک نی مربوط بقسمت خارجی ساق پا
phlogistic وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
ethnological وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
elocutionary وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
bathymetric مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
genetic وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
macrurous مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
occasional وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
soundness تندرستی
hygeia تندرستی
health تندرستی
healthiness تندرستی
wellbeing تندرستی
good health تندرستی
momus رب النوع
bill of health گواهی تندرستی
health insurance بیمه تندرستی
the p health of old men تندرستی ناپایدارپیران
alpheus رب النوع رودخانه
hygeia رب النوع صحت
goddesses ربه النوع
goddess ربه النوع
hypnos or nus رب النوع خواب
bacchvs رب النوع باده
aeolus رب النوع باد
the pink ofhealth کمال تندرستی یا صحت
in the pink در کمال تندرستی یا صحت
insalubrious مضر برای تندرستی
vulcan رب النوع اتش و فلزکاری
godhead رب النوع جوهر الوهیت
bacchus رب النوع شراب و باده
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
pugilistic وابسته به مشت بازی مربوط به مشت زنی
fauns رب النوع مزارع وگله کوسفند
faun رب النوع مزارع وگله کوسفند
yama یاما : رب النوع ارواح وداورمردگان
terpsichore رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
valetudinarian کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
valetudinary کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
pandean نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
health بهداشت
hygiene بهداشت
hygienics بهداشت
hygienist متخصص بهداشت
Health physics فیزیک بهداشت
The Physics of Radiation Protection بهداشت پرتوی
Health physics بهداشت پرتوی
sanitary engineering مهندسی بهداشت
insanitation فقدان بهداشت
mental hygiene بهداشت روانی
mental health بهداشت روانی
certificate of health گواهی بهداشت
hygienics علم بهداشت
The Physics of Radiation Protection فیزیک بهداشت
hygeist بهداشت دان
public health بهداشت همگانی
bill of health گواهی بهداشت
social hygiene بهداشت اجتماعی
social health بهداشت اجتماعی
hygiene علم بهداشت
hygeist متخصص بهداشت
sanitarily از لحاظ بهداشت
hygienically مطابق بهداشت
health certificate گواهی بهداشت
health insurance بیمه بهداشت
pedology مبحث بهداشت کودکان
world health organization سازمان بهداشت جهانی
The health authorities . مقامات اداره بهداشت
clean bill of health گواهی نامه بهداشت کشتی
to keep one's health موافب بهداشت خود بودن
sanitation مراعات اصول بهداشت بهسازی
sanitarian کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
flight sister افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
constitutionalize برای بهداشت مزاج گردش کردن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sanitize مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
correspondents مربوط به
lineal مربوط به خط
caprine مربوط به بز
pertinenet مربوط
for مربوط به
coherent مربوط
apposite مربوط
vespertinal مربوط به شب
pertinent مربوط
irrelevant نا مربوط
pertinent مربوط به
relevant مربوط
correspondent مربوط به
related مربوط
pertaining مربوط به
proper مربوط
eight bit system مربوط به یک
condequent مربوط
coordinate مربوط
germane مربوط
hydraulic مربوط به اب
affined مربوط
cretaceous مربوط به گچ
curatorial مربوط به
as for مربوط به
bardic مربوط به رامشگری
basal مربوط به ته یابنیان
nasal مربوط به بینی
ovarial مربوط به تخمدان
osteal مربوط باستخوان
pertian مربوط بودن
paratroop مربوط به چتربازی
astro مربوط به نجوم
mammary مربوط به پستان
fractional مربوط به بخشها
mammary مربوط به پستانداران
fractional مربوط به بخشهایی
atomistic مربوط به اتم
pertain to مربوط بودن به
womanish مربوط به زن یا زنان
Hellenic مربوط به یونان
textual مربوط به متن یا نص
britannic مربوط به بریتانیا
brumal مربوط به زمستان
c مربوط به کامپیوتر
astrological مربوط به نجوم
metabolical مربوط به متابولیزم
commercial مربوط به تجارت
calligraphic مربوط به خطاطی
caloric مربوط به کالری
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
nautical مربوط به کشتیرانی
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
bear on مربوط بودن
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
ovarian مربوط به تخمدان
norse مربوط به اسکاندیناوی
baronial مربوط به بارون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com