Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
Other Matches
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
iamatology
درمان شناسی
therapeusis
درمان شناسی
aceology
درمان شناسی
therapeutics
درمان شناسی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
therapeutist
متخصص درمان شناسی
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic
وابسته به اب شناسی
sociologic
وابسته به انسگان شناسی
lithologic
وابسته به سنگ شناسی
pathologic
وابسته به اسیب شناسی
volcanologic
وابسته به اتشفشان شناسی
petrologic
وابسته به سنگ شناسی
phenomenological
وابسته به پدیده شناسی
odontological
وابسته بدندان شناسی
herpetological
وابسته بخزنده شناسی
histological
وابسته به بافت شناسی
numismatic
وابسته به سکه شناسی
sociological
وابسته به جامعه شناسی
geological
وابسته به زمین شناسی
archaeological
وابسته به باستان شناسی
orological
وابسته بکوه شناسی
archeological
وابسته به باستان شناسی
orographic
وابسته به کوه شناسی
ornithologic
وابسته به پرنده شناسی
teleologic
وابسته به پایان شناسی
linguistic
وابسته به زبان شناسی
paleontological
وابسته به دیرین شناسی
toxicol gical
وابسته به زهر شناسی
toxicologic
وابسته به زهر شناسی
ontological
وابسته به هستی شناسی
geologic
وابسته به زمین شناسی
ontogenetic
وابسته به رشد شناسی
oncologic
وابسته به غده شناسی
linguistically
وابسته به زبان شناسی
osteologic
وابسته به استخوان شناسی
botanical
وابسته به گیاه شناسی
ornithological
وابسته به پرنده شناسی
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
immunologic
وابسته به ایمنی شناسی
craniological
وابسته به جمجمه شناسی
histologic
وابسته به بافت شناسی
hypnological
وابسته به خواب شناسی
ichthyological
وابسته به ماهی شناسی
conchological
وابسته بصدف شناسی
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
phytopathologic
وابسته به اسیب شناسی گیاهان
sociologic
وابسته بجامعه شناسی انسگانی
bionic
وابسته به زیست سازه شناسی
synecologic
وابسته به بوم شناسی گروهی
physiognomonic
تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
permian
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
astrologic
وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
biologic
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
hymnologic
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
zoographic
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
physiognomic
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
philogical
وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
zoographical
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
phonological
وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
anthropological
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesozoic
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
ophthalmological
وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
remedies
درمان
immedicable
بی درمان
remedied
درمان
medicament
درمان
remedy
درمان
medicaments
درمان
remediless
بی درمان
cure
درمان
cured
درمان
therapy
درمان
cures
درمان
remedying
درمان
clients
درمان جو
client
درمان جو
natural philosophy
درمان
irremediable
بی درمان
medicative
درمان کن
water cure
اب درمان
treatment
درمان
treatments
درمان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
remedied
درمان کردن
pithiatism
درمان تلقینی
remedied
درمان میزان
psychotherapy
درمان روانی
remedies
درمان میزان
treats
درمان شدن
treated
درمان شدن
treated
درمان کردن
treat
درمان شدن
treat
درمان کردن
remedy
درمان میزان
cure all
درمان هر درد
kinesalgia
جنبش درمان
remediless
درمان ناپذیر
chemotherapy
درمان دارویی
post treatment follow up
پیگیری پس از درمان
adjunctive therapy
درمان جنبی
incurable
بی درمان بیچاره
incurable
درمان ناپذیر
inpatient
تحت درمان
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
an active remedy
درمان کاری
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
aversion therapy
درمان اجتنابی
active therapy
درمان فعال
treats
درمان کردن
cure
درمان بخشیدن
remediable
درمان پذیر
hydropathist
اب درمان دان
multiple therapy
درمان تعاونی
relationship therapy
درمان ارتباطی
cures
درمان بخشیدن
cured
درمان بخشیدن
cooperative therapy
درمان تعاونی
conjoint therapy
درمان زوجی
placebo therapy
درمان با دارونما
interpretive therapy
درمان تفسیری
psychotherapy ortherapeutics
روح درمان
remedies
درمان کردن
corrective therapy
درمان اصلاحی
operable
قابل درمان
existential therapy
درمان وجودی
supportive therapy
درمان حمایتی
treatable
قابل درمان
electrotherapeutics
درمان برقی
analytic therapy
درمان تحلیلی
direct therapy
درمان رهنمودی
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
faith cure
درمان اعتقادی
social therapy
درمان اجتماعی
faith healing
درمان اعتقادی
It'll be OK.
<idiom>
درمان میشود!
curative
درمان بخش
physiotherapy
درمان فیزیکی
marriage therapy
درمان زناشویی
depth therapy
درمان عمقی
therapeutist
درمان شناس
healable
درمان پذیر
remedy
درمان کردن
remedying
درمان کردن
remedying
درمان میزان
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
shock therapy
درمان با ضربه برقی
ect
درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
mud bath
گل مالی تن برای درمان
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
homeopaths
جور درمان خواه
chemotherapy
درمان بواسطه موادشیمیایی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com