Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
keramic Šetc |
وابسته به سفال سازی |
|
|
Search result with all words |
|
ceramic |
وابسته به سفال سازی سفالینی |
Other Matches |
|
ceramics |
سفال سازی |
argument association |
وابسته سازی نشانوند |
dismissive |
وابسته به مرخص سازی |
associations |
وابستگی وابسته سازی |
association |
وابستگی وابسته سازی |
incubative |
وابسته بجوجه سازی |
ich nographic |
وابسته به طراحی و زمینه سازی |
improvisatory |
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی |
optometric |
وابسته به میزان دید و عینک سازی |
hymnologic |
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی |
improvisatorial |
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی |
ichnographic |
وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی |
neological |
ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان |
roof line |
سفال |
ganister |
سفال |
sherd |
سفال |
terracotta |
سفال |
tile |
سفال |
tiles |
سفال |
pantile |
سفال |
tiler |
سفال پز |
potter |
سفال گر |
clay |
سفال |
earthenware |
سفال |
delft |
سفال لعابی |
shards |
صدف سفال |
shards |
پاره سفال |
hip-tile |
سفال شیروانی |
delf |
سفال لعابی |
air-bick |
سفال مشبک |
bonnet-top |
سفال شیروانی |
crown-tile |
سفال تیزه |
trough gutter tile |
سفال ناودانی |
German tile |
سفال تو گود |
hollow tile |
اجر سفال |
shard |
پاره سفال |
shard |
صدف سفال |
overlapping tile |
سفال چینی نیمانیم |
clayish |
مثل خاک رس یا سفال |
barge-course |
[بخشی از سفال بام] |
potsherd |
تکه سفال شکسته |
vase painting |
نقاشی روی سفال |
agateware |
سفال یافروف عقیق نما |
bacino |
سفال لعاب دار رنگی |
interlocking tile |
اجر سفال روی شیروانی |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
phallic |
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب |
syzygial |
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم |
olympian |
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک |
bureaucratic |
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری |
telepathic |
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر |
subglacial |
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان |
choral |
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی |
dialectological |
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
sothic |
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی |
rectal |
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ |
puritanical |
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان |
vehicular |
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر |
lexicographic |
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری |
phylar |
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد |
erotic |
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros |
monarchic |
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت |
cliquy |
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه |
cliquey |
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه |
supervisory |
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری |
kinetic |
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
lithic |
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم |
sister services |
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته |
zygose |
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی |
frontal |
وابسته به پیشانی وابسته بجلو |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hermitical |
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین |
Neanderthal |
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه |
morphic |
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
associated |
وابسته وابسته کردن |
associating |
وابسته وابسته کردن |
associate |
وابسته وابسته کردن |
associates |
وابسته وابسته کردن |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
epistemologycal |
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی |
popliteal |
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی |
physico chemical |
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی |
poplitaeal |
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی |
life cycle hypothesis |
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است . |
adjective |
وابسته |
commissarial |
وابسته به |
pertinent |
وابسته |
affiliated |
وابسته |
relevant |
وابسته |
affiliates |
وابسته |
akin |
وابسته |
sexual organs |
وابسته به |
tuitionary |
وابسته به |
comprador |
وابسته |
wedded |
وابسته |
adjectives |
وابسته |
israelitish |
وابسته به |
elysian |
وابسته به |
attributable |
وابسته به |
germane |
وابسته |
belonging |
وابسته ها |
attendants |
وابسته |
attendant |
وابسته |
diphtheric |
وابسته به |
pyretic |
وابسته به تب |
dependent |
وابسته |
pyrexial |
وابسته به تب |
syncop |
وابسته به غش |
messianic |
وابسته به |
attache |
وابسته |
dependant |
وابسته |
congenerous |
وابسته |
dependants |
وابسته |
affiliate |
وابسته |
febile |
وابسته به تب |
pyrexic |
وابسته به تب |
monitorial |
وابسته به |
related |
وابسته |
appurtenant |
وابسته |
attached |
وابسته |
plantar |
وابسته به کف پا |
relative |
وابسته |
carpal |
وابسته به مچ |
federating |
وابسته |
federates |
وابسته |
riverrine |
وابسته به |
contingent |
وابسته |
hanger on |
وابسته |
thereof=of that |
وابسته به ان |
federated |
وابسته |
federate |
وابسته |
pertianing |
وابسته |
subordinates |
وابسته |
subordinated |
وابسته |
subordinate |
وابسته |
cantabrigian |
وابسته به |
aquatic |
وابسته به اب |
levitical |
وابسته به |
subordinating |
وابسته |
pertaining |
وابسته |
elfin |
وابسته به جن |
thereof |
وابسته به ان |
of kin |
وابسته |
interdependent |
وابسته |
correspondent |
وابسته |
affiliating |
وابسته |
cephalic |
وابسته به سر |
contingents |
وابسته |
correspondents |
وابسته |
pavement |
کف سازی |
idolization |
بت سازی |
truncation |
بی سر سازی |
individualising |
تک سازی |
individualized |
تک سازی |
individualises |
تک سازی |
repk lection |
پر سازی |
individualize |
تک سازی |
local anasthesia |
سر سازی |
individualizes |
تک سازی |
individualizing |
تک سازی |
individualised |
تک سازی |
individualization |
تک سازی |
padding |
له سازی |
flooring |
کف سازی |
bridge building |
پل سازی |
bridgework |
پل سازی |
individuation |
تک سازی |
retortion |
کج سازی |
compaction |
تو پر سازی |
deflexion |
خم سازی |
pavements |
کف سازی |
stylization |
مد سازی |
retortion |
خم سازی |