English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
canicular وابسته به شعرای یمانی
Search result with all words
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
Other Matches
canicula شعرای یمانی
alpha canis majoris شعرای یمانی
sirius شعرای یمانی
orion hound شعرای یمانی
sirius صورت فلکی شعرای یمانی
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
chalcedony سنگ یمانی
jacinth سنگ یمانی
sardonyx یکجور عقیق یمانی
precycon شعرای شامی
early poets شعرای پیشین
modern poets شعرای متاخر
alpha canis minoris شعرای شامی
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinating وابسته
subordinates وابسته
subordinated وابسته
monitorial وابسته به
aquatic وابسته به اب
elysian وابسته به
belonging وابسته ها
diphtheric وابسته به
dependent وابسته
riverrine وابسته به
dependant وابسته
federated وابسته
federate وابسته
syncop وابسته به غش
appurtenant وابسته
cephalic وابسته به سر
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
pertianing وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
thereof=of that وابسته به ان
akin وابسته
attache وابسته
federates وابسته
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
dependants وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
plantar وابسته به کف پا
pertinent وابسته
interdependent وابسته
congenerous وابسته
comprador وابسته
thereof وابسته به ان
commissarial وابسته به
attendant وابسته
attendants وابسته
federating وابسته
subordinate وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
germane وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
pertaining وابسته
relevant وابسته
messianic وابسته به
elfin وابسته به جن
relative وابسته
sexual organs وابسته به
pyrexial وابسته به تب
affiliating وابسته
contingent وابسته
contingents وابسته
israelitish وابسته به
hanger on وابسته
attached وابسته
wedded وابسته
attributable وابسته به
levitical وابسته به
pygmean وابسته به پیگمی ها
menstrual وابسته به قاعده گی
petrologic وابسته به سنگ
pharisaic وابسته به فریسی
municipal وابسته بشهرداری
psychologic وابسته به روانشناسی
pythian وابسته به "اپولو"
pharmacologic وابسته بداروشناسی
vital وابسته به زندگی
photic وابسته به تولیدنور
puberal وابسته به بلوغ
pubertal وابسته به بلوغ
pharyngal وابسته به گلوگاه
pyrrhic وابسته به " پیروس "
aortal وابسته بشاهرگ
scientific وابسته بعلم
antichristian وابسته به دجال
photic وابسته به نوروروشنایی
pygmaean وابسته به پیگمی ها
investigatory وابسته به رسیدگی
aortic وابسته بشاهرگ
petiolar وابسته به برگدم
archimedean وابسته به ارشمیدس
associated company شرکت وابسته
perigean وابسته به حضیضی
astronautical وابسته به فضانوردان
rectorial وابسته به rector
surgical وابسته به جراحی
oracular وابسته به وحی
perigeal وابسته به حضیضی
rhinal وابسته به بینی
periclean وابسته به پریکلس
matrimonial وابسته به عروسی
attache وابسته نظامی
jugulars وابسته بوریدوداجی
perlitic وابسته به مروارید
rectal وابسته به مقعد
army attache وابسته زمینی
porcine وابسته بخوک
vital وابسته بزندگی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
homicidal وابسته به ادمکشی
anginal وابسته به گلودرد
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
solar وابسته بخورشید
peruvian وابسته به پرو
army attache وابسته نظامی
photographic وابسته به عکاسی
jugular وابسته بوریدوداجی
naval وابسته به کشتی
nasal وابسته به بینی
prefectorial وابسته به اداری
pocky وابسته به ابله
generic وابسته به تیره
press attache وابسته مطبوعاتی
presbyterial وابسته به کشیش ها
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
landed وابسته بزمین
pleural وابسته به شامه شش
platinic وابسته به پلاتین
paralytics وابسته به فلج
nasal وابسته به منخرین
paralytic وابسته به فلج
potamic وابسته به رودها
predial or prae وابسته به زمین
preemptive وابسته به حق شفعه
preemptive وابسته به پیشدستی
prefectoral وابسته به اداری
maritime وابسته بدریانوردی
missions وابسته به ماموریت
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
pessimistic وابسته به بدبینی
materialistic وابسته به مادیات
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
affiliated company شرکت وابسته
piscatorial وابسته به صیدماهی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
air attache وابسته هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com