Dictiornary-Farsi | وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros


Other Matches

cathectic	وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
associating	وابسته وابسته کردن
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
riverrine	وابسته به
pertinent	وابسته
attributable	وابسته به
attached	وابسته
febile	وابسته به تب
correspondents	وابسته
dependants	وابسته
dependent	وابسته
relevant	وابسته
comprador	وابسته
interdependent	وابسته
commissarial	وابسته به
subordinated	وابسته
aquatic	وابسته به اب
correspondent	وابسته
contingent	وابسته
contingents	وابسته
subordinate	وابسته
subordinates	وابسته
subordinating	وابسته
related	وابسته
affiliate	وابسته
affiliated	وابسته
of kin	وابسته
pertianing	وابسته
germane	وابسته
attache	وابسته
affiliating	وابسته
affiliates	وابسته
cephalic	وابسته به سر
diphtheric	وابسته به
messianic	وابسته به
thereof	وابسته به ان
pyrexic	وابسته به تب
cantabrigian	وابسته به
monitorial	وابسته به
attendants	وابسته
elysian	وابسته به
israelitish	وابسته به
adjective	وابسته
adjectives	وابسته
akin	وابسته
attendant	وابسته
belonging	وابسته ها
pertaining	وابسته
elfin	وابسته به جن
carpal	وابسته به مچ
federating	وابسته
federated	وابسته
federate	وابسته
syncop	وابسته به غش
thereof=of that	وابسته به ان
hanger on	وابسته
congenerous	وابسته
appurtenant	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
wedded	وابسته
dependant	وابسته
relative	وابسته
pyrexial	وابسته به تب
pyretic	وابسته به تب
levitical	وابسته به
tuitionary	وابسته به
sexual organs	وابسته به
federates	وابسته
tibial	وابسته بدرشت نی
interrogatory	وابسته به سئوال
time dependent	وابسته به زمان
paralytic	وابسته به فلج
oratorical	وابسته به سخنرانی
interoceptive	وابسته به احشاء
tonsorial	وابسته به سلمانی
nasal	وابسته به بینی
preemptive	وابسته به پیشدستی
prefectoral	وابسته به اداری
maritime	وابسته بدریانوردی
marine	وابسته به دریانوردی
marines	وابسته به دریانوردی
connubial	وابسته به زناشویی
inhibitive	وابسته به جلوگیری
prefectorial	وابسته به اداری
materialistic	وابسته به مادیات
paralytics	وابسته به فلج
theosophical	وابسته به عرفان
generic	وابسته به تیره
inner directed	درون وابسته
aesthetically	وابسته به زیبایی
naval	وابسته به کشتی
nasal	وابسته به منخرین
pessimistic	وابسته به بدبینی
mission	وابسته به ماموریت
inspectoral	وابسته به بازرس ها
missions	وابسته به ماموریت
predial or prae	وابسته به زمین
interferential	وابسته به دخالت
therof	وابسته بان
intercollegiate	وابسته بکالج ها
thermometric	وابسته به گرماسنجی
thermometric	وابسته به گرماسنج
preemptive	وابسته به حق شفعه
internuptial	وابسته به عروسی
neural	وابسته بعصب
pocky	وابسته به ابله
jugular	وابسته بوریدوداجی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
matrimonial	وابسته به عروسی
oracular	وابسته به وحی
surgical	وابسته به جراحی
undersurface	وابسته بزیرسطح
lenten	وابسته به چله
leninist	وابسته به لنین
photographic	وابسته به عکاسی
solar	وابسته بخورشید
tutelary	وابسته بقیمومت
tussive	وابسته به سرفه
piscatory	وابسته به ماهیگیری
homicidal	وابسته به ادمکشی
laryngitic	وابسته به نای
plumbous	وابسته به سرب
cosmic	وابسته بگیتی
aesthetic	وابسته به زیبایی
piscatory	وابسته به صیدماهی
cardiac	وابسته بدل
pistillary	وابسته به مادگی گل
lukan	وابسته به لوقا
anatomic	وابسته به کالبدشناسی
anatomical	وابسته به کالبدشناسی
toxicological	وابسته به زهرشناسی
lucan	وابسته به لوقا
platinic	وابسته به پلاتین
viral	وابسته به ویروس
uranological	وابسته به اسمانشناسی
pleural	وابسته به شامه شش
logarithmic	وابسته به لگاریتم
microscopic	وابسته به میکروسکپ
limnic	وابسته به اب شیرین
limnetic	وابسته به اب شیرین
laryngeal	وابسته بنای
tubulifloral	وابسته به استکانیان
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
humans	وابسته بانسان
isthmic	وابسته به باریکه
isthmian	وابسته به باریکه
structural	وابسته به ساختمان
structural	وابسته به بنا
potamic	وابسته به رودها
structurally	وابسته به بنا
subversion	وابسته به خرابکاری
social	وابسته بجامعه
totemistic	وابسته به توتم
planetary	وابسته به سیاره
focal	وابسته بکانون
totemic	وابسته به توتم
irrigational	وابسته به ابیاری
iraqi	وابسته به عراق
iranian	وابسته به ایران
scientific	وابسته بعلم
human	وابسته بانسان
jesuitic	وابسته به یسوعیون
porcine	وابسته بخوک
tubuliferous	وابسته به استکانیان
troy	وابسته به تروا
trophic	وابسته بتغذیه
menstrual	وابسته به قاعده گی