English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
germicidal وابسته به میکرب کشی
Search result with all words
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
Other Matches
antibiosis تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
the lancet was infected نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
microbes میکرب
microbe میکرب
germicide میکرب کش
micro or ganism میکرب
germ میکرب
germs میکرب
microbiologist میکرب شناس
microbiology میکرب شناسی
microzym میکرب ناخوشی
bacteriologist میکرب شناس
bacilliphobia میکرب هراسی
to incubate bacteria کشت میکرب کردن
bacteriology علم میکرب شناسی
pneumococcus میکرب سینه پهلو
bacteriological علم میکرب شناسی
carriers برنامه حامل میکرب
carrier برنامه حامل میکرب
bacteriolysis فساد و تحلیل میکرب
to incubate bacteria با وسائل ویژه میکرب پروردن
anopheles که ناقل میکرب مالاریا میباشد
gonococcus انگل یا میکرب سوزاک گونوکوک
culturing کشت میکرب در ازمایشگاه برز
culture کشت میکرب در ازمایشگاه برز
cultures کشت میکرب در ازمایشگاه برز
contagium میکرب سرایت دهنده مرض
gonococcal سوزاکی مربوط به میکرب سوزاک
petri dish فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federated وابسته
dependent وابسته
federates وابسته
monitorial وابسته به
cantabrigian وابسته به
federate وابسته
pertianing وابسته
elysian وابسته به
belonging وابسته ها
thereof=of that وابسته به ان
febile وابسته به تب
akin وابسته
attache وابسته
adjectives وابسته
adjective وابسته
federating وابسته
interdependent وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
commissarial وابسته به
related وابسته
pertinent وابسته
syncop وابسته به غش
comprador وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
tuitionary وابسته به
cephalic وابسته به سر
dependant وابسته
dependants وابسته
diphtheric وابسته به
of kin وابسته
thereof وابسته به ان
appurtenant وابسته
aquatic وابسته به اب
plantar وابسته به کف پا
congenerous وابسته
pertaining وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
relative وابسته
levitical وابسته به
elfin وابسته به جن
correspondent وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
wedded وابسته
messianic وابسته به
hanger on وابسته
germane وابسته
pyretic وابسته به تب
carpal وابسته به مچ
sexual organs وابسته به
relevant وابسته
correspondents وابسته
subordinate وابسته
subordinated وابسته
attached وابسته
subordinates وابسته
attributable وابسته به
riverrine وابسته به
israelitish وابسته به
subordinating وابسته
photic وابسته به تولیدنور
scientific وابسته بعلم
antichristian وابسته به دجال
pyrrhic وابسته به " پیروس "
army attache وابسته زمینی
army attache وابسته نظامی
pharyngal وابسته به گلوگاه
municipal وابسته بشهرداری
seminal وابسته به منی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
aortic وابسته بشاهرگ
aortal وابسته بشاهرگ
pharisaic وابسته به فریسی
petrologic وابسته به سنگ
puberal وابسته به بلوغ
provencal وابسته بشهر
psychologic وابسته به روانشناسی
pubertal وابسته به بلوغ
photic وابسته به نوروروشنایی
petiolar وابسته به برگدم
pythian وابسته به "اپولو"
homicidal وابسته به ادمکشی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
surgical وابسته به جراحی
oracular وابسته به وحی
rhinal وابسته به بینی
matrimonial وابسته به عروسی
attache وابسته نظامی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
psychiatric وابسته به روانپزشکی
pygmaean وابسته به پیگمی ها
investigatory وابسته به رسیدگی
pygmean وابسته به پیگمی ها
vital وابسته به زندگی
vital وابسته بزندگی
menstrual وابسته به قاعده گی
associated company شرکت وابسته
peruvian وابسته به پرو
astronautical وابسته به فضانوردان
porcine وابسته بخوک
perlitic وابسته به مروارید
auditive وابسته به شنوایی
ethnic وابسته به نژادشناسی
maritime وابسته بدریانوردی
pocky وابسته به ابله
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
landed وابسته بزمین
plumbous وابسته به سرب
pleural وابسته به شامه شش
nasal وابسته به منخرین
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
nasal وابسته به بینی
degenerative وابسته به انحطاط
platinic وابسته به پلاتین
missions وابسته به ماموریت
prefectorial وابسته به اداری
prefectoral وابسته به اداری
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
naval وابسته به کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com